معتادین، معتاد، اعتیاد، تن در دادن، خو دادن، اعتیاد دادن
addicts
انگلیسی به فارسی
پیشنهاد کاربران
به چیزی عادت داشتن
معتادان، برای مثال: Technology addicts do not like to socialize with people معتادان به فناوری دوست ندارند با مردم معاشرت کنند
کلمات دیگر: