تبدیل می شود، شدن، درخور بودن، برازیدن، امدن به، مناسب بودن، زیبنده بودن، تحویل یافتن
becomes
انگلیسی به فارسی
پیشنهاد کاربران
مال کسی شدن مثل my heart becomes you
قلب من به تومی رسد
قلب من به تومی رسد
[معماری] تشکیل میدهد
شدن .
او عصبانی شد He becomes angry means
او عصبانی شد He becomes angry means
it means take
he becomes embarrassed= takes embarrassed =he
he becomes embarrassed= takes embarrassed =he
کلمات دیگر: