1- سرتاسر، از اول تا آخر، تا آخرین حد یا محل 2- کاملا، صد در صد، رویهمرفته، با در نظر گرفتن همه چیز
all things considered
1- سرتاسر، از اول تا آخر، تا آخرین حد یا محل 2- کاملا، صد در صد، رویهمرفته، با در نظر گرفتن همه چیز
انگلیسی به انگلیسی
• having given thought to all of the issues, after consideration of the facts
جملات نمونه
1. She took it very well, all things considered.
[ترجمه علیرضایگانه شنتس] اوبادرنظرداشتن تمام شرایط خیلی خوب آنراگرفت
[ترجمه علیرضایگانه شناس] اوبادرنظرگرفتن تمام شرایط خیلی خوب آنراگرفت
[ترجمه ترگمان]خیلی خوب آن را برداشت، همه چیز به فکر فرو رفت[ترجمه گوگل]او آن را خیلی خوب انجام داد، همه چیز در نظر گرفته شد
2. All things considered, I think we've done a good job.
[ترجمه ترگمان]همه چیز به فکر فرو رفت، فکر می کنم کار خوبی انجام دادیم
[ترجمه گوگل]همه چیز در نظر گرفته شده، من فکر می کنم ما کار خوبی انجام دادیم
[ترجمه گوگل]همه چیز در نظر گرفته شده، من فکر می کنم ما کار خوبی انجام دادیم
3. All things considered, I'm sure we made the right decision.
[ترجمه ترگمان]همه چیز در نظر گرفته شد، مطمئنم که تصمیم درستی گرفتیم
[ترجمه گوگل]همه چیز در نظر گرفته شده است، من مطمئن هستیم که ما تصمیم درست گرفته ایم
[ترجمه گوگل]همه چیز در نظر گرفته شده است، من مطمئن هستیم که ما تصمیم درست گرفته ایم
4. I think the party was great, all things considered - I mean we didn't have much time to prepare and no help, but it still went well.
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم مهمانی عالی بود، همه چیز به حساب می امد - منظورم این بود که ما زمان زیادی برای آماده کردن و کمک نداشتیم، اما باز هم خوب پیش رفت
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم حزب عالی بود، همه چیز در نظر گرفته شد - منظورم این بود که ما زمان زیادی برای آماده سازی و کمک نداشتیم، اما هنوز هم خوب بود
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم حزب عالی بود، همه چیز در نظر گرفته شد - منظورم این بود که ما زمان زیادی برای آماده سازی و کمک نداشتیم، اما هنوز هم خوب بود
5. All things considered, we had surprisingly few injuries.
[ترجمه ترگمان]همه چیز در نظر گرفته شد، ما به طرز شگفت انگیزی زخم هایی داشتیم
[ترجمه گوگل]همه چیز در نظر گرفته شده بود، ما به طرز شگفت انگیزی آسیب دیده بودیم
[ترجمه گوگل]همه چیز در نظر گرفته شده بود، ما به طرز شگفت انگیزی آسیب دیده بودیم
6. All things considered, she's done very well.
[ترجمه ترگمان]همه چیز به حساب می اید، کارش را خیلی خوب انجام داده
[ترجمه گوگل]همه چیز در نظر گرفته شده است، او بسیار خوب انجام شده است
[ترجمه گوگل]همه چیز در نظر گرفته شده است، او بسیار خوب انجام شده است
7. All things considered, we're doing quite well.
[ترجمه ترگمان]همه چیز در نظر گرفته شد، ما کاملا خوب عمل کردیم
[ترجمه گوگل]همه چیز در نظر گرفته شده، ما به خوبی انجام می دهیم
[ترجمه گوگل]همه چیز در نظر گرفته شده، ما به خوبی انجام می دهیم
8. All things considered, it seemed like the wrong time in my life to risk making yet another major change.
[ترجمه ترگمان]همه چیز در نظر گرفته شده بود، انگار زمان نامناسبی در زندگیم بود تا ریسک تبدیل شدن به یک تغییر بزرگ دیگر را به خطر بیندازم
[ترجمه گوگل]همه چیز در نظر گرفته شده است، به نظر می رسید زمان اشتباه در زندگی من به خطر ابتلا به تغییر یکی دیگر از مهم است
[ترجمه گوگل]همه چیز در نظر گرفته شده است، به نظر می رسید زمان اشتباه در زندگی من به خطر ابتلا به تغییر یکی دیگر از مهم است
9. Went down well, all things considered.
[ترجمه ترگمان]همه چیز خوب پیش رفت
[ترجمه گوگل]به خوبی رفت، همه چیز در نظر گرفته شد
[ترجمه گوگل]به خوبی رفت، همه چیز در نظر گرفته شد
10. I mean, nuns have to drink somewhere. All things considered, I reckoned two out of three wasn't bad.
[ترجمه ترگمان]یعنی، راهبه ها باید یه جایی مشروب بخورن همه چیز به حساب آمد، من حساب کردم که دو نفر از سه نفر بد نیستند
[ترجمه گوگل]منظورم این است که راهبه ها باید جایی بخورند همه چیز در نظر گرفته شد، من دو سه از نظر بد نبود
[ترجمه گوگل]منظورم این است که راهبه ها باید جایی بخورند همه چیز در نظر گرفته شد، من دو سه از نظر بد نبود
11. Andre is a good choice, all things considered.
[ترجمه ترگمان]اندره \"انتخاب خوبیه\" همه چیز به حساب میاد
[ترجمه گوگل]آندره انتخاب خوبی است، همه چیز در نظر گرفته شده است
[ترجمه گوگل]آندره انتخاب خوبی است، همه چیز در نظر گرفته شده است
12. All things considered, I show admirable restraint.
[ترجمه ترگمان]همه چیز به فکر فرو رفت، من خویشتن داری قابل تحسینی به خود نشان می دهم
[ترجمه گوگل]همه چیز در نظر گرفته شده، من نشان می دهد محدودیت قابل تحسین
[ترجمه گوگل]همه چیز در نظر گرفته شده، من نشان می دهد محدودیت قابل تحسین
13. Very friendly, all things considered: the old folks nod and smile; the children giggle at our white foreign faces.
[ترجمه ترگمان]همه با هم دوستانه سر تکان می دهند و لبخند می زنند: بچه ها لبخند می زنند و لبخند می زنند بچه ها به صورت های سفید ما می خندند
[ترجمه گوگل]خیلی دوستانه، همه چیز در نظر گرفته شده: مردمان قدیمی گره خورده و لبخند می زنند؛ بچه ها در چهره های خارجی سفید ما خجالت می کشند
[ترجمه گوگل]خیلی دوستانه، همه چیز در نظر گرفته شده: مردمان قدیمی گره خورده و لبخند می زنند؛ بچه ها در چهره های خارجی سفید ما خجالت می کشند
14. So, all things considered, I think I have done all right, handled my problem as well as it could have been handled.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، تمام چیزهایی که در نظر گرفته می شوند، من فکر می کنم که همه چیز را درست انجام داده ام، مشکل خود را بخوبی انجام داده ام و ممکن است به آن رسیدگی شده باشد
[ترجمه گوگل]بنابراین، همه چیز در نظر گرفته شده، من فکر می کنم من انجام داده ام، مشکل من را حل کرده است و همچنین می تواند مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه گوگل]بنابراین، همه چیز در نظر گرفته شده، من فکر می کنم من انجام داده ام، مشکل من را حل کرده است و همچنین می تواند مورد استفاده قرار گیرد
پیشنهاد کاربران
با در نظر گرفتن تمام شرایط. با در نظر گرفتن تمام شرایط
همه چیز دست به دست هم داده
روی هم رفته, با در نظرگرفتن همه جوانب
با ملاحظه جمیع جهات
سرتاسر؛بادرنظرگرفتن تمام شرایط؛ کاملا؛رویهمرفته؛بادرنظرگرفتن همه جوانب
کلمات دیگر: