کلمه جو
صفحه اصلی

frilly


دارای زوائد وتزئینات

انگلیسی به فارسی

دارای زوائد وتزئینات


frilly، داراي زوائد و تزئينات


انگلیسی به انگلیسی

• decorated with ruffles, decorated with frills
frilly clothes or objects are decorated with many frills.

جملات نمونه

1. Frilly dresses are out; Chanel knockoffs are in.
[ترجمه ترگمان]لباس های frilly از بین رفته Chanel ها در دست هستند
[ترجمه گوگل]لباس های فرشته بیرون می آیند ضربه زدن چانل در

2. Clean bright bubbles form a frilly ruff around my neck.
[ترجمه ترگمان]حباب های درخشان درخشان، یقه چین دار پوشانده شده دور گردنم را تشکیل می دهند
[ترجمه گوگل]حباب های روشن منحصر به فرد یک گرد و خاکی بر روی گردن ایجاد می کنند

3. Both sides came frilly armed and on their guard.
[ترجمه ترگمان]هر دو طرف توری پر زرق و برق زدند و به نگهبانی پرداختند
[ترجمه گوگل]هر دو طرف مسلح مسلح بودند و در گارد آنها بودند

4. I've always wanted to be a frilly bloomer!
[ترجمه ترگمان]من همیشه دلم می خواست رشد کنم
[ترجمه گوگل]من همیشه می خواستم یک جادوگر فریاد بزنم!

5. She wore a white blouse with an ostentatious frilly jabot and a big paste spray on one lapel.
[ترجمه ترگمان]پیراهن سفیدی به تن داشت که پر زرق و برق بود و یک اسپری چسب گنده روی یقه
[ترجمه گوگل]او یک پیراهن سفید با یک جابوت شگفت انگیز و یک اسپری خمیر بزرگ بر روی یک لکه گذاشته بود

6. He needed only a mob cap and frilly apron to complete the image.
[ترجمه ترگمان]او فقط به یک کلاه گرد و یک پیش بند توری نیاز داشت تا تصویر را کامل کند
[ترجمه گوگل]او برای تکمیل تصویر فقط یک کلاه توپی و فریزر فریل نیاز داشت

7. They reacted against factory-produced Victorian furniture with its frilly fretwork, clawed feet and laminated woods.
[ترجمه ترگمان]آن ها نسبت به اسباب و اثاثیه دوره ویکتوریایی با روکش frilly توری، پاهای چنگال دار و چوب laminated واکنش نشان دادند
[ترجمه گوگل]آنها در برابر مبلمان ویکتوریا تولید شده توسط کارخانه با روکش های کرکی، پاها و چوب های لمینیتی واکنش نشان دادند

8. The girls wore bright frilly dresses and were drenched in cheap perfume.
[ترجمه ترگمان]دخترها لباس های رسمی بپوشند و از عطر ارزان خیس شده بودند
[ترجمه گوگل]دختران لباس های گرم فریلی پوشیدند و عطر ارزان قیمت داشتند

9. Now she longed for a set of white frilly curtains.
[ترجمه ترگمان]اکنون آرزو می کرد که پرده سفیدی به چشم بخورد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر او برای یک مجموعه از پرده سفید frilly

10. She should have pretty dresses and frilly pants on.
[ترجمه ترگمان]اون باید لباس خوشگل داشته باشه و شلوار frilly بپوشه
[ترجمه گوگل]او باید لباس های زیبا و شلوار جادویی داشته باشد

11. The frilly curtains on the wall?
[ترجمه ترگمان]پرده چین دار روی دیوار؟
[ترجمه گوگل]پرده های فریلی روی دیوار؟

12. Women in white boots, short shorts and frilly cowgirl outfits kicked up their heels on it.
[ترجمه ترگمان]زنان در چکمه های سفید، شلوارک کوتاه و لباس پشمی ژولیده روی پاشنه پا به پا می کردند
[ترجمه گوگل]زنان در چکمه های سفید، شلوار کوتاه و لباس های دختر گاوچران فریلی، پاشنه های خود را روی آن انداختند

13. The rule in costume was the frilly tutu, the short, stiffly - projecting skirt worn by every ballerina.
[ترجمه ترگمان]دامن کوتاه و چین دار، دامن کوتاه و projecting که هر رقصنده باله به تن داشت، بود
[ترجمه گوگل]قاعده در صحنه و لباس frilly tutu، کوتاه و سفت و محکم طراحی دامن پوشیده شده توسط هر ballerina

14. The little girl wore a frilly party dress.
[ترجمه ترگمان]دختر کوچک لباس رسمی party پوشیده بود
[ترجمه گوگل]دختر کوچولو یک لباس حزب frilly داشت

پیشنهاد کاربران

در مورد لباس: چین دار، توردار، والان دار

دارای زیور الات وتزئینات

? What do you think of tiffany as a name

A bit too frilly for my liking, but Breakfast at Tiffany’s/ Tiffany & Co. is a really cute association. Tiffany blue is also a gorgeous color.


کلمات دیگر: