کلمه جو
صفحه اصلی

reappearance

انگلیسی به فارسی

ظهور دوباره


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: combined form of appearance.
مشابه: return

• instance of coming into view again, instance of becoming visible again
the reappearance of someone or something that has previously disappeared or been away is their appearance again.

جملات نمونه

1. Her reappearance was heralded with cheers.
[ترجمه ترگمان]پیدا شدن دوباره پیدا شدن مجدد او با هلهله و تشویق بود
[ترجمه گوگل]ظهور او با سلام و احوال پرسیده شد

2. His sudden reappearance must have been a shock.
[ترجمه fahimegudarzi76] ظهور ( پیداشدن ) ناگهانی او، بایدیک شوک بوده باشد.
[ترجمه ترگمان]دوباره ظاهر شدن ناگهانی او حتما شوکه شده بود
[ترجمه گوگل]ظهور ناگهانی او باید یک شوک باشد

3. Harry's oblique reappearance comes in the form of his illegitimate daughter Annabelle.
[ترجمه ترگمان]ظاهر oblique هری به شکل دختر نامشروع او، Annabelle
[ترجمه گوگل]هری دوباره ظاهر می شود به شکل دختر خود را غیر قانونی Annabelle

4. The stalker's reappearance has led to increased security around the actress.
[ترجمه ترگمان]ظهور تعقیب کنندگان منجر به افزایش تدابیر امنیتی در اطراف این بازیگر شده است
[ترجمه گوگل]ظهور ستارگان باعث افزایش امنیت در اطراف بازیگر شد

5. The disappearance of symptoms during elimination and reappearance on challenge confirm the diagnosis.
[ترجمه ترگمان]ناپدید شدن نشانه ها در طول حذف و ظهور مجدد بر روی چالش، تشخیص را تایید می کند
[ترجمه گوگل]ناپدید شدن علائم در هنگام از بین بردن و دوباره ظهور در چالش، تشخیص را تایید می کند

6. The biggest surprise was the sudden reappearance of the radio signals.
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین غافلگیری، ظهور ناگهانی سیگنال های رادیویی بود
[ترجمه گوگل]بزرگترین تعجب ظهور ناگهانی سیگنال های رادیویی بود

7. His reappearance surprised a people awaiting, with growing despair, the reforms announced by his brother Ra ú l.
[ترجمه ترگمان]ظهور مجدد او مردمی را شگفت زده کرد که منتظر بودند، با نومیدی فزاینده، اصلاحات اعلام شده توسط برادرش رفعت آل
[ترجمه گوگل]ظهور او، افرادی را که انتظار داشتند، با ناامیدی رو به رشد، اصلاحاتی که توسط برادرش Ra�l اعلام شده، شگفت زده کرد

8. PurposeTo study the accuracy and reappearance of phytohemagglutinin(PHA) induced human peripheral blood lymphocyte(PBL) transformation assay in testing the activity of immunosuppressive modulators.
[ترجمه ترگمان]بررسی صحت و ظهور مجدد of (PHA)، سنجش انتقال خون محیطی محیطی (PBL)را در آزمایش فعالیت of modulators مورد مطالعه قرار داد
[ترجمه گوگل]هدف بررسی دقت و ظهور فاکتور مهمی از گیاهان دارویی (PHA) آزمایش تحریک لنفوسیت خون محیطی (PBL) انسان در آزمایش فعالیت های مدولاتورهای سرکوب کننده ایمنی است

9. Secondly, grotto art is the reappearance of inosculation of real living scene in the religious area and different times of China.
[ترجمه ترگمان]دوم، هنر grotto ظهور مجدد صحنه زندگی واقعی در مناطق مذهبی و زمان های مختلف چین است
[ترجمه گوگل]ثانیا، هنر غارت دوباره ظهور تخمین صحنه زندگی واقعی در منطقه مذهبی و زمان های مختلف چین است

10. The reappearance of the original works style is very crucial to translation.
[ترجمه ترگمان]ظهور سبک کاره ای اصلی برای ترجمه بسیار مهم است
[ترجمه گوگل]ظهور مجدد سبک اصلی آثار بسیار مهم برای ترجمه است

11. But subjective evaluation has poor transparency and reappearance, objective method lacks of theoretical foundation, subjective and objective Weight tends to pay no attention to theory.
[ترجمه ترگمان]اما ارزیابی ذهنی، شفافیت ضعیف و ظهور مجدد آن را دارد، روش عینی فاقد اساس نظری است، وزن عینی و هدف تمایل به پرداخت هیچ توجهی به تیوری ندارد
[ترجمه گوگل]اما ارزیابی ذهنی شفافیت و ظهور ضعیف دارد، روش عینی فاقد مبانی نظری، ذهنی و عینی وزن است و به نظریه توجه ندارد

12. But his sudden reappearance upended those efforts.
[ترجمه ترگمان]اما ظهور ناگهانی او آن تلاش را رها کرد
[ترجمه گوگل]اما ظهور ناگهانی او، این تلاش ها را تقویت کرد

13. Top : The grid oil painting The Reappearance of a Blue Sky.
[ترجمه ترگمان]بالا: رنگ روغنی شبکه The آسمان آبی است
[ترجمه گوگل]بالا نقاشی روغن نقره ای ظهور آسمان آبی

14. Each evaluation method can give the color reappearance a qualitative or quantitative value from different point of view.
[ترجمه ترگمان]هر روش ارزیابی می تواند یک مقدار کمی یا کمی از نقطه نظر متفاوت داشته باشد
[ترجمه گوگل]هر روش ارزیابی می تواند دوباره ظاهر رنگ یک مقدار کیفی یا کمی از دیدگاه های مختلف را نشان دهد

15. Finally the influence for the stability and reappearance of the meter with experiments was proved.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، تاثیر پایداری و ظهور مجدد کنتور با آزمایش ها ثابت شد
[ترجمه گوگل]در نهایت تأثیر ثبات و ظهور متر با آزمایش ها ثابت شد

پیشنهاد کاربران

ظاهر شدن دوباره، ناگهانی ظاهر شدن.

دوباره حضور یافتن



کلمات دیگر: