(موسیقی و ادبیات و غیره) قطعه، بخش منفرد، (تئاتر) صحنه ی مجزا، صحنه ی منفرد، قطعه ادبی ویا موسیقی منفرد ومشخص
set piece
(موسیقی و ادبیات و غیره) قطعه، بخش منفرد، (تئاتر) صحنه ی مجزا، صحنه ی منفرد، قطعه ادبی ویا موسیقی منفرد ومشخص
انگلیسی به فارسی
قطعه ادبی ویا موسیقی منفرد ومشخص
قطعه را تنظیم کنید، قطعه ادبی ویا موسیقی منفرد ومشخص
انگلیسی به انگلیسی
• a set piece is a part of a play, piece of music, or novel which has a strong dramatic effect and which is often not an essential part of the main story.
a set piece is also a military operation or a move in a football match, that has been carefully planned and is carried out in an ordered way.
a set piece is also a military operation or a move in a football match, that has been carefully planned and is carried out in an ordered way.
جملات نمونه
1. The trial scene is a classic set piece.
[ترجمه ترگمان]صحنه محاکمه یک مجموعه کلاسیک است
[ترجمه گوگل]صحنه محاکمه قطعه کلاسیک است
[ترجمه گوگل]صحنه محاکمه قطعه کلاسیک است
2. Surely Deane is well-practised at set piece play.
[ترجمه ترگمان]مسلما Deane بازی خوبی برای بازی کردن است
[ترجمه گوگل]مطمئنا دین به خوبی تمرین می کند
[ترجمه گوگل]مطمئنا دین به خوبی تمرین می کند
3. Eleven minutes later Andrew McBride saw his set piece effort deflected past the post by a defender's stick.
[ترجمه ترگمان]یازده دقیقه بعد، اندرو مک براید یک قطعه از تلاش his را دید که از سمت چپ به سمت میله مدافع منحرف شد
[ترجمه گوگل]اندرو مکبرید پس از یازده دقیقه بعد، تلاش خود را برای بازی در کنار دروازه مدافع انجام داد
[ترجمه گوگل]اندرو مکبرید پس از یازده دقیقه بعد، تلاش خود را برای بازی در کنار دروازه مدافع انجام داد
4. It was a rehearsed set piece where I was in the wall and ran to the blind side.
[ترجمه ترگمان]جایی که من روی دیوار نشسته بودم و به طرف کوره راه می رفتم، یک تکه شده بود
[ترجمه گوگل]این قطعه قطعه قطعه ای بود که من در دیوار بودم و به سمت نابینایی می رفتم
[ترجمه گوگل]این قطعه قطعه قطعه ای بود که من در دیوار بودم و به سمت نابینایی می رفتم
5. A team's set piece taker is on most occasions the most technically gifted player in the team.
[ترجمه ترگمان]تیمی که به عنوان یک تیم انتخاب می شود، در اغلب موارد ترین بازیکن با استعداد در تیم است
[ترجمه گوگل]در بیشتر مواقع بازیکنان تیزهوشان تیمی که بیشترین تکنیکی هستند، در تیم حضور دارند
[ترجمه گوگل]در بیشتر مواقع بازیکنان تیزهوشان تیمی که بیشترین تکنیکی هستند، در تیم حضور دارند
6. The first was poor from a set piece, you have to hold your hands up and say the second from Berbatov was world class; he is capable of that.
[ترجمه ترگمان]اولی فقیر بود، باید دست تو را بالا نگه داشت و دومی را که از Berbatov درجه یک بود به دست بگیری
[ترجمه گوگل]اول از یک تکه مجموعه ضعیف بود، شما باید دست های خود را بالا نگه دارید و می گویند که دوم از Berbatov کلاس جهانی بود؛ او توانایی آن را دارد
[ترجمه گوگل]اول از یک تکه مجموعه ضعیف بود، شما باید دست های خود را بالا نگه دارید و می گویند که دوم از Berbatov کلاس جهانی بود؛ او توانایی آن را دارد
7. I noticed in set piece trainings he overwhelmed TV.
[ترجمه ترگمان]من متوجه شدم که او چگونه تلویزیون را از پا در می آورد
[ترجمه گوگل]من در تمرینات قطعه ای که تلویزیون را غرق کرده بود متوجه شدم
[ترجمه گوگل]من در تمرینات قطعه ای که تلویزیون را غرق کرده بود متوجه شدم
8. He's also a set piece specialist who can always hurt opponents.
[ترجمه ترگمان]او همچنین یک متخصص set است که می تواند به مخالفان آسیب برساند
[ترجمه گوگل]او همچنین یک متخصص مجموعه ای است که همیشه می تواند به مخالفان آسیب برساند
[ترجمه گوگل]او همچنین یک متخصص مجموعه ای است که همیشه می تواند به مخالفان آسیب برساند
9. Lecce score from a set piece deep in stoppage time to claim a point against Milan.
[ترجمه ترگمان](لچه)در وقت های تلف شده برای ادعای یک نقطه مقابل میلان نمره زیادی گرفت
[ترجمه گوگل]امتیاز لیچ از یک قطعه مشخص در عمق توقف، برای ادعای یک نقطه مقابل میلان
[ترجمه گوگل]امتیاز لیچ از یک قطعه مشخص در عمق توقف، برای ادعای یک نقطه مقابل میلان
10. Blindside - from a set piece, ruck or maul, the short side of the field.
[ترجمه ترگمان]Blindside - از یک قطعه مجموعه، ruck یا maul، سمت کوتاه میدان
[ترجمه گوگل]Blindside - از یک قطعه مجموعه، ruck یا maul، سمت کوتاهی از میدان
[ترجمه گوگل]Blindside - از یک قطعه مجموعه، ruck یا maul، سمت کوتاهی از میدان
11. Jazz musicians do not follow a set piece of music note by note, but make up melodies and chord changes as they play.
[ترجمه ترگمان]موسیقی دانان جاز یک قطعه از نت موسیقی را با توجه به موسیقی دنبال نمی کنند، بلکه ملودی و chord را آنطور که بازی می کنند، ایجاد می کنند
[ترجمه گوگل]موسیقیدانان جاز از یک یادداشت موسیقی مجموعه ای از یادداشت ها را دنبال نمی کنند، اما ملودی ها و تغییرات وتر را در هنگام بازی انجام می دهند
[ترجمه گوگل]موسیقیدانان جاز از یک یادداشت موسیقی مجموعه ای از یادداشت ها را دنبال نمی کنند، اما ملودی ها و تغییرات وتر را در هنگام بازی انجام می دهند
12. The stadium set piece roof lies in pieces.
[ترجمه ترگمان]این استادیوم سقف را تکه تکه می کند
[ترجمه گوگل]سقف قطعه استادیوم مجموعه ای از قطعات است
[ترجمه گوگل]سقف قطعه استادیوم مجموعه ای از قطعات است
13. We might think, in retrospect, that it was a set piece of rather obvious connivance.
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم با نگاهی به گذشته فکر کنیم که این یک توطئه بسیار بدیهی است
[ترجمه گوگل]ممکن است فکر کنیم که در گذشته به نظر می رسید که این یک قطعه مشخص و متمایز بود
[ترجمه گوگل]ممکن است فکر کنیم که در گذشته به نظر می رسید که این یک قطعه مشخص و متمایز بود
14. Commemorating the centenary of the xin-hai revolution war, were 33 set piece.
[ترجمه ترگمان]برای برگزاری مراسم سالگرد جنگ انقلاب xin - hai، ۳۳ مجموعه به وجود آمد
[ترجمه گوگل]جشن سالگرد جنگ انقلاب xin-hai، جشن سالگرد 33 ساله بود
[ترجمه گوگل]جشن سالگرد جنگ انقلاب xin-hai، جشن سالگرد 33 ساله بود
پیشنهاد کاربران
در فوتبال:
ضربه ی ایستگاهی
ضربه ی ایستگاهی
ضربات ایستگاهی منظور ضربات کرنر پرتاب اوت پنالتی و ضربات آزاد مستقیم و غیر مستقیم به سمت دروازه حریف
جنگ انفرادی ، نبرد تن به تن
کلمات دیگر: