کلمه جو
صفحه اصلی

airsick


وابسته به بیماری و تهوع در هواپیما، مبتلا بکسالت و بهم خوردگی مزاج در اثر پرواز

انگلیسی به فارسی

مبتلا به کسالت و به‌هم‌خوردگی مزاج در اثر پرواز


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: nauseated because of air travel; suffering from airsickness.

• suffering from feelings of nausea and dizziness caused by the motion of an aircraft
if you are airsick, the effects of flying in an aeroplane make you sick.

جملات نمونه

1.
دچار تهوع در هواپیما

2. He felt cold and more than a little airsick.
[ترجمه ترگمان]احساس سرما و more می کرد
[ترجمه گوگل]او احساس سرما و بیش از یک هواپیما کوچک

3. Do you get seasick/airsick?
[ترجمه nafise] آیا در دریا یا هوا حالت تهوع می گیری؟
[ترجمه ترگمان]دریا زدگی می گیری؟
[ترجمه گوگل]آیا دریایی / هواپیما دریافت می کنید؟

4. Have you ever suffered from airsickness before? You're probably airsick.
[ترجمه ترگمان]تا به حال از airsickness رنج کشیدی؟ تو احتمالا \"airsick\" هستی
[ترجمه گوگل]آیا تا به حال از ابتلا به هواپیما رنج می برید؟ شما احتمالا هواپیما هستید

5. If you are airsick, please have some airsick pills.
[ترجمه ترگمان]، اگه تو \"airsick\" باشی لطفا چند تا قرص مسکن بخور
[ترجمه گوگل]اگر شما airsick هستید، لطفا برخی از قرص های airsick

6. I would be airsick. ( Ship sick ) Please give me some pills.
[ترجمه ترگمان]من airsick خواهم بود (کشتی بیمار)لطفا چند قرص به من بدهید
[ترجمه گوگل]من airsick هستم (کشتی بیمار) لطفا چند قرص را به من بدهید

7. There are airsick bags in the pocket right in front of you.
[ترجمه ترگمان] تو جیبش یه کیسه پر از کیسه هست که درست جلوی تو هست
[ترجمه گوگل]کیسه های هواکش در جیب درست در مقابل شما وجود دارد

8. I'm feeling a little airsick, please give me some pills.
[ترجمه ترگمان]یه کم احساس گناه می کنم، لطفا چند تا قرص به من بده
[ترجمه گوگل]من احساس airsick کمی، لطفا به من قرص

9. I'm feeling a little bit airsick, please give me some pills.
[ترجمه ترگمان]یه کم احساس گناه می کنم، لطفا چند تا قرص به من بده
[ترجمه گوگل]من احساس می کنم کمی airsick، لطفا به من قرص

10. She felt cold and a little airsick.
[ترجمه ترگمان]احساس سرما و a می کرد
[ترجمه گوگل]او احساس سردی و کمی هواپیما کرد

11. Are you feeling airsick, sir?
[ترجمه ترگمان]آقا، حالتون چطوره؟
[ترجمه گوگل]آیا شما احساس airsick، آقا؟

12. Are you feeling airsick?
[ترجمه ترگمان]احساس ناراحتی می کنی؟
[ترجمه گوگل]آیا شما احساس airsick هستید؟

13. I'm a little airsick.
[ترجمه ترگمان]من بچه airsick هستم
[ترجمه گوگل]من کمی هواپیما هستم

14. They also had to clear up after passengers who were airsick.
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین باید بعد از مسافرانی که airsick بودند، پاک سازی شوند
[ترجمه گوگل]آنها همچنین باید پس از مسافران هوایی هواپیما روشن کنند

پیشنهاد کاربران

هوازدگی_حالت تهوع در هواپیما

feeling sick as a result of movement of an airplane

When you get airsick , the movements of the airplane make you feel sick


کلمات دیگر: