کلمه جو
صفحه اصلی

antidepressant


(داروسازی - روان پزشکی) ضد افسردگی، غم زدا

انگلیسی به فارسی

(داروسازی - روانپزشکی) ضدافسردگی، غم‌زدا


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: any of various drugs used to relieve emotional depression and elevate the spirits.

• medication used to relieve depression, stimulant

جملات نمونه

1. She's been taking/on anti-depressants since her baby died.
[ترجمه ترگمان]او از زمانی که بچه اش مرد، قرص های ضد افسردگی خورده است
[ترجمه گوگل]او از کودکی درگذشت / در مورد ضد افسردگی ها بوده است

2. She's been on anti-depressants ever since her husband died.
[ترجمه ترگمان]از وقتی شوهرش مرد، ضد افسردگی بوده
[ترجمه گوگل]او از زمانی که شوهرش فوت کرده است، در مبارزه با افسردگی ها بوده است

3. "I see anti-depressants as a lifestyle drug," says Dr Charlton.
[ترجمه ترگمان]دکتر چارلتون می گوید: \" من داروهای ضد افسردگی را به عنوان یک داروی سبک زندگی می بینم \"
[ترجمه گوگل]دکتر چارلتون می گوید: 'داروهای ضد افسردگی را بعنوان یک شیوه زندگی در نظر می گیرم '

4. The physician must exercise caution when prescribing anti-depressants.
[ترجمه ترگمان]پزشک باید هنگام تجویز داروهای ضد افسردگی احتیاط کند
[ترجمه گوگل]در هنگام تجویز داروهای ضد افسردگی، پزشک باید احتیاط کند

5. Many anti-depressants are non-addictive and your doctor will advise you on this.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از قرص های ضد افسردگی غیر اعتیاد آور هستند و پزشک شما به شما توصیه می کند که این کار را بکنید
[ترجمه گوگل]بسیاری از داروهای ضد افسردگی غیر اعتیاد آور هستند و پزشک شما به شما در مورد این موارد توصیه خواهد کرد

6. The psychiatrist prescribed anti-depressants.
[ترجمه ترگمان]روان پزشک داروهای ضد افسردگی تجویز کرد
[ترجمه گوگل]روانپزشک داروهای ضد افسردگی تجویز می کند

7. Do you know of an antidepressant that can be used in pregnancy / nursing or where I can get more information?
[ترجمه ترگمان]آیا از یک ضد افسردگی می شناسید که می تواند در حاملگی \/ پرستاری مورد استفاده قرار گیرد یا در جایی که من اطلاعات بیشتری کسب کنم؟
[ترجمه گوگل]آیا می دانید از یک ضد افسردگی که می تواند در بارداری / پرستاری استفاده شود یا جایی که می توانم اطلاعات بیشتری کسب کنم؟

8. The use of antidepressants in children under 12 is unusual.
[ترجمه ترگمان]استفاده از داروهای ضد افسردگی در کودکان زیر ۱۲ سال غیر معمول است
[ترجمه گوگل]استفاده از داروهای ضد افسردگی در کودکان زیر 12 سال غیرمعمول است

9. Now Richard was stabilized on tricyclic antidepressants.
[ترجمه ترگمان]اکنون ریچارد در داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای ثابت شده بود
[ترجمه گوگل]در حال حاضر ریچارد روی داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای تثبیت شد

10. The first effective antidepressants evolved from discoveries in a quite different field.
[ترجمه ترگمان]اولین داروهای ضد افسردگی بعد از کشفیات در یک زمینه کاملا متفاوت رشد کرد
[ترجمه گوگل]اولین داروهای ضد افسردگی مؤثر از اکتشافات در یک زمینه کاملا متفاوت است

11. The tricyclic antidepressants are very effective prophylactic medications for muscle-contraction headaches.
[ترجمه ترگمان]داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای از داروهای ضد افسردگی بسیار موثر برای سردردهای انقباض عضلانی استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای داروهای ضدافسردگی بسیار موثر برای سردردهای انقباض عضلانی هستند

12. There are two main classes of antidepressant used for treating cataplexy - the Tricyclic antidepressants and the Selective Serotonin Reuptake Inhibitors.
[ترجمه ترگمان]دو طبقه اصلی برای داروهای ضد افسردگی وجود دارد که برای درمان ضد افسردگی تجویز می شوند
[ترجمه گوگل]دو نوع اصلی از داروهای ضد افسردگی برای درمان کاتاپلسیک وجود دارد: داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای و مهارکننده های بازجذب سروتونین انتخابی

13. After a vet and taking antidepressant drugs, Chico is a lovely bird again.
[ترجمه ترگمان]چیکو پس از گرفتن داروهای ضد افسردگی و ضد افسردگی یک پرنده دوست داشتنی است
[ترجمه گوگل]پس از یک دامپزشک و مصرف داروهای ضد افسردگی، Chico یک پرنده دوست داشتنی است

14. Object : To assess the antidepressant effect of the water decoction of Rhizoma acori tatarinowii.
[ترجمه ترگمان]شی: برای ارزیابی اثر ضد افسردگی عصاره آب عصاره Rhizoma acori tatarinowii
[ترجمه گوگل]شی: برای ارزیابی اثر ضد افسردگی از آب زدایی از Rhizoma acori tatarinowii

پیشنهاد کاربران

داروی ضدافسردگی

the first country to ban the use of antidepressants in children

antidepressant ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: ضدِافسردگی
تعریف: دسته ای از داروها که برای درمان افسردگی تجویز می شود


کلمات دیگر: