کلمه جو
صفحه اصلی

rightfully


حقا، باداشتن حق، از روی حقانیت

انگلیسی به انگلیسی

• lawfully, legitimately; justly, honestly; appropriately, properly

جملات نمونه

1. The furniture rightfully belongs to you.
[ترجمه ترگمان] مبل ها واقعا متعلق به توئه
[ترجمه گوگل]مبلمان به طور قانونی به شما تعلق دارد

2. I'm only claiming what is rightfully mine.
[ترجمه ترگمان]من فقط ادعا می کنم که به حق مال من است
[ترجمه گوگل]من فقط ادعا می کنم که من قانونی هستم

3. The property rightfully belonged to his brother, not to him.
[ترجمه ترگمان]املاک به حق متعلق به برادرش بود، نه برای او
[ترجمه گوگل]اموال به طور صحیح متعلق به برادرش بود، نه به او

4. She was only claiming what was rightfully hers.
[ترجمه ترگمان]اون فقط ادعا می کرد که حق با اونه
[ترجمه گوگل]او فقط ادعا می کرد که او حق دارد

5. These individuals may rightfully perceive that under such conditions, leaving is the only available option.
[ترجمه ترگمان]این افراد ممکن است درک کنند که تحت چنین شرایطی تنها گزینه موجود باقی می ماند
[ترجمه گوگل]این افراد ممکن است به درستی درک کنند که در چنین شرایطی، تنها گزینه موجود است

6. Ireland's pack rightfully deserves all the superlatives.
[ترجمه ترگمان]گروه ایرلند به حق سزاوار تمام صفات عالی است
[ترجمه گوگل]بسته ایرلند به واسطه تمام حقایق فوق العاده سزاوار است

7. We adore our sweet babies and rightfully cater to their needs.
[ترجمه ترگمان]ما نوزادان شیرین و حقیقی مان را می پرستم و به نیازهای آن ها تعلق داریم
[ترجمه گوگل]ما بچه های شیرین ما را مورد احترام قرار می دهیم و به طور صحیح به نیازهای آنها می پردازیم

8. Students are rightfully upset by the college's inconsistent grading policy.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان به درستی از سیاست درجه بندی متناقض دانشگاه ناراحت هستند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان به طور قانونی از سیاست های طبقه بندی نامطلوب کالج ناراحت هستند

9. There are, however, those organizations who are rightfully fearful of owning up to the truth about their attitudes and actions.
[ترجمه ترگمان]با این حال، آن سازمان هایی هستند که واقعا از داشتن حقیقت در مورد نگرش و رفتار خود می ترسند
[ترجمه گوگل]با وجود این، سازمان هایی هستند که از نظر حقوقی در مورد نگرش ها و اقداماتشان از حق داشتن می ترسند

10. This is why such technology is rightfully feared.
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل است که چنین فن آوری واقعا نگران کننده است
[ترجمه گوگل]به همین دلیل است که چنین فن آوری به طور قانونی ترسید

11. "Right now the labor market -- and rightfully so -- is everybody's focus," said Peter Jankovskis, co-chief investment officer at Oakbrook Investments LLC in Lisle, Illinois.
[ترجمه ترگمان]پیتر Jankovskis، یک افسر ارشد سرمایه گذاری در شرکت سرمایه گذاری Oakbrook LLC در Lisle، ایلینویز گفت: \" در حال حاضر بازار کار - - و واقعا - - توجه همه است \"
[ترجمه گوگل]پیتر جانکوویسیس، افسر سرمایه گذاری مشترک در Oakbrook Investments LLC در لیسل، ایالت ایلینوی، گفت: 'در حال حاضر بازار کار - و به طور قانونی - همه تمرکز دارد '

12. Tom, they argue, is rightfully their property.
[ترجمه ترگمان]آن ها استدلال می کنند که توم به حق مال آن ها است
[ترجمه گوگل]تام، استدلال می کنند، به طور قانونی مالکیت آنهاست

13. Always give others credit that rightfully theirs.
[ترجمه ترگمان]همیشه به دیگران اعتبار می دهند که به حق مال آن ها هستند
[ترجمه گوگل]همیشه اعتبار دیگران را که به طور قانونی آنهاست، به دیگران بسپارید

14. Always give others credit that is rightfully theirs.
[ترجمه ترگمان]همیشه به دیگران اعتبار بدهید که به حق مال آن ها است
[ترجمه گوگل]همیشه اعتبار دیگران را به عهده خودتان قرار دهید

پیشنهاد کاربران

حق دارند ( داشتن ) که . . .

به درستی

حقا - از روی حقانیت - با داشتن حق - منصفانه - عادلانه - بسزا - سزاوار - درست - برحق - مناسب - درخور - خوشایند - قانونی - به درستی.


کلمات دیگر: