ترا به خدا، به خاطر خدا، تو را به خدا!
for god's sake
ترا به خدا، به خاطر خدا، تو را به خدا!
انگلیسی به انگلیسی
• for crying out loud!, for heaven's sake! (expression of exasperation or anger)
جملات نمونه
1. For God's sake, stop that whining!
[ترجمه ترگمان]به خاطر خدا، اینقدر ناله نکن
[ترجمه گوگل]به خاطر خدا، این ننگ را متوقف کن!
[ترجمه گوگل]به خاطر خدا، این ننگ را متوقف کن!
2. For God's sake, look at the facts!
[ترجمه ترگمان]به خاطر خدا، به حقایق نگاه کنید!
[ترجمه گوگل]به خاطر خدا، به حقایق نگاه کن!
[ترجمه گوگل]به خاطر خدا، به حقایق نگاه کن!
3. For God's sake stop dithering and make up your mind!
[ترجمه ترگمان]به خاطر خدا، dithering را بگیر و تصمیمت را بگیر!
[ترجمه گوگل]به خاطر خدا متوقف شود و ذهن شما را تشکیل دهد!
[ترجمه گوگل]به خاطر خدا متوقف شود و ذهن شما را تشکیل دهد!
4. Will somebody for God's sake shut that alarm off.
[ترجمه ترگمان]آیا کسی به خاطر خدا این آژیر را خاموش می کند؟
[ترجمه گوگل]آیا کسی به خاطر خدا این زنگ را خاموش می کند؟
[ترجمه گوگل]آیا کسی به خاطر خدا این زنگ را خاموش می کند؟
5. For God's sake get a grip!
[ترجمه حسن طالبیان] محض رضای خدا خونسرد باش
[ترجمه ترگمان]تو را به خدا دستت را بگیر![ترجمه گوگل]به خاطر خدا دستگیره!
6. What is it now, for God's sake?
[ترجمه ترگمان]تو را به خدا چه شده؟
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، به خاطر خدا؟
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، به خاطر خدا؟
7. For God's sake, shut up!
[ترجمه ترگمان]به خاطر خدا خفه شو!
[ترجمه گوگل]به خاطر خدا، ببخشید!
[ترجمه گوگل]به خاطر خدا، ببخشید!
8. For God's sake, Tom smith, throw down your arms.
[ترجمه ترگمان]به خاطر خدا، تام اسمیت، دستتو بنداز زمین
[ترجمه گوگل]به خاطر خدا، تام اسمیت، سلاح های خود را بریزید
[ترجمه گوگل]به خاطر خدا، تام اسمیت، سلاح های خود را بریزید
9. And for God's sake don't invest money in any brokerage firm in which one of the partners is named Frenchy.
[ترجمه ترگمان]و به خاطر خدا پول را در هر شرکت کارگزاری که یکی از شرکا به نام Frenchy نامیده می شود سرمایه گذاری نکنید
[ترجمه گوگل]و به خاطر خدا پول در هیچ یک از شرکت های کارگزاری که در آن یکی از شرکای به نام Frenchy سرمایه گذاری نمی سرمایه گذاری
[ترجمه گوگل]و به خاطر خدا پول در هیچ یک از شرکت های کارگزاری که در آن یکی از شرکای به نام Frenchy سرمایه گذاری نمی سرمایه گذاری
10. And for God's sake don't invest money with any brokerage firm in which one of the partners is named Frenchy .
[ترجمه ترگمان]و به خاطر خدا پول را با هر شرکت کارگزاری که یکی از شرکا به نام Frenchy نامیده می شود سرمایه گذاری نکنید
[ترجمه گوگل]و به خاطر خدا سرمایه گذاری نکنید با هیچ یک از شرکت های کارگزاری که در آن یکی از شرکا نامیده می شود Frenchy
[ترجمه گوگل]و به خاطر خدا سرمایه گذاری نکنید با هیچ یک از شرکت های کارگزاری که در آن یکی از شرکا نامیده می شود Frenchy
11. Use a cutting board for god's sake.
[ترجمه ترگمان]به خاطر خدا از تخته برش استفاده کن
[ترجمه گوگل]از یک تخته برش برای خدا استفاده کنید
[ترجمه گوگل]از یک تخته برش برای خدا استفاده کنید
12. "Oh, for God's sake, don't be sententious, " Bertha interrupted fiercely.
[ترجمه ترگمان]بر تا با خشونت حرف او را قطع کرد: اوه، به خاطر خدا، احمق نشو
[ترجمه گوگل]'بله، به خاطر خدا، محکوم نباشید،' Bertha شدید قطع شد
[ترجمه گوگل]'بله، به خاطر خدا، محکوم نباشید،' Bertha شدید قطع شد
13. And to the coachman: " For God's sake, can't you drive faster? "
[ترجمه ترگمان]و به کالسکه چی گفت: به خاطر خدا، نمی توانی تندتر رانندگی کنی؟ \" \" \"
[ترجمه گوگل]و به مربی: 'به خاطر خدا، نمی تونم سریع تر رانندگی کنم؟ '
[ترجمه گوگل]و به مربی: 'به خاطر خدا، نمی تونم سریع تر رانندگی کنم؟ '
14. "For God's sake," Michael said melodramatically, "Whatever you do, don't look down. "
[ترجمه ترگمان]مایکل گفت: \" به خاطر خدا، هر کاری که می کنید، به پایین نگاه نکنید \"
[ترجمه گوگل]'به خاطر خدا،' مایکل گفت: ملودرامانه، 'هر آنچه که شما انجام دهید، نگاه نکنید '
[ترجمه گوگل]'به خاطر خدا،' مایکل گفت: ملودرامانه، 'هر آنچه که شما انجام دهید، نگاه نکنید '
15. Don't investgate love too reasoningly but apperceive it for god's sake by heart!
[ترجمه ترگمان]عشق را بیش از حد دوست نداشته باشید، بلکه به خاطر خدا هم به خاطر خدا آن را درک کنید!
[ترجمه گوگل]عشق را بیش از حد منطقی نکنید، بلکه به خاطر خدا به خاطر قلب آن را تجسم کنید
[ترجمه گوگل]عشق را بیش از حد منطقی نکنید، بلکه به خاطر خدا به خاطر قلب آن را تجسم کنید
پیشنهاد کاربران
spoken
Used to emphasize something you are saying when you are annoyed
برای تاکید و شدت بخشیدن به جمله ی گفته شده یا جمله ای که بعد گفته خواهدشد که نشان از عصبانیت یا دلخوری فرد گوینده دارد!
والا! مگه چیه!!!
محض رضای خدا !!!
جون هر کی که دوست داری. . . !!!
تو رو به اون خدایی که می پرستی. . . !!
Put on some some pants, for God's sake!
For God’s sake, shut up!
Used to emphasize something you are saying when you are annoyed
برای تاکید و شدت بخشیدن به جمله ی گفته شده یا جمله ای که بعد گفته خواهدشد که نشان از عصبانیت یا دلخوری فرد گوینده دارد!
والا! مگه چیه!!!
محض رضای خدا !!!
جون هر کی که دوست داری. . . !!!
تو رو به اون خدایی که می پرستی. . . !!
Put on some some pants, for God's sake!
For God’s sake, shut up!
محض رضای خدا!!
محض رضای خدا
اون رو تو بشور محض رضای خدا
wash your face for god's sake
اون رو تو بشور محض رضای خدا
wash your face for god's sake
کلمات دیگر: