کلمه جو
صفحه اصلی

unilateralism

انگلیسی به فارسی

یک جانبه


انگلیسی به انگلیسی

• support or pursuit of unilateral policy; doctrine that countries should manage and handle their foreign affairs independently without the involvement of other nations; independent foreign policy
unilateralism is the belief that a country should get rid of its own nuclear weapons, without waiting for other countries to do the same.

جملات نمونه

1. Bush's unilateralism has several strands, though three currently stand out.
[ترجمه ترگمان]یک جانبه گرایی در حال حاضر چند رشته دارد، هر چند که سه تایی در حال حاضر برجسته هستند
[ترجمه گوگل]یکجانبه گرایی بوش چندین رشته دارد، هرچند سه در حال حاضر برجسته هستند

2. Unilateralism is refreshing, if it means plain speaking about inadequate treaties or misguided policies.
[ترجمه ترگمان]اگر این مساله به معنی صحبت کردن در مورد معاهدات نامناسب یا سیاست های نادرست باشد، Unilateralism با طراوت است
[ترجمه گوگل]یکپارچگی، اگر معنی داری در مورد معاهدات نامناسب یا سیاست های اشتباه است، طراوت است

3. So unilateralism is not even a remotely eligible interpretation of our legal conduct and practice.
[ترجمه ترگمان]بنابراین یک جانبه گرایی حتی یک تعبیر از راه دور از رفتار و عمل قانونی ما نیست
[ترجمه گوگل]بنابراین یکجانبه بودن حتی یک تفسیر واجد شرایط از عمل و رفتار قانونی ما نیست

4. This tilt to unilateralism was a feature of both the Bush and Gore presidential campaigns.
[ترجمه ترگمان]این گرایش به یک جانبه گرایی چیزی از فعالیت های انتخاباتی بوش و گور بود
[ترجمه گوگل]این شیب به یکجانبه گرایی ویژگی مهمی از مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری بوش و گور بود

5. Unilateralism gas strike inside, when piston comes out, it prevents the gas influences into the inflator, which improve puff effect.
[ترجمه ترگمان]گاز بی اثر در داخل، وقتی پیستون بیرون می آید، از نفوذ گاز به the که اثر دود را بهبود می بخشد، جلوگیری می کند
[ترجمه گوگل]یکنواختی اعتصاب گاز در داخل، زمانی که پیستون بیرون می آید، مانع از تاثیر گاز در بادکنک می شود که اثر پف را بهبود می بخشد

6. In a sense, Unilateralism is another reprint of the hegemonism.
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، Unilateralism یک تجدید چاپ دیگر از hegemonism است
[ترجمه گوگل]به یک معنا، یکجانبهگرایی مجدد دیگری از هژمونیسم است

7. Otherwise, any criticism would be blindness, or have unilateralism.
[ترجمه ترگمان]در غیر این صورت هرگونه انتقاد کورکورانه وجود خواهد داشت و یا یک جانبه گرایی را در پیش دارد
[ترجمه گوگل]در غیر این صورت، هر گونه انتقاد، کور، یا یک جانبه است

8. It is an unilateralism -transforming device, which can dispart high import voltage when inputting and outputting by tums, and outputs low voltage of direct current.
[ترجمه ترگمان]این یک دستگاه تک کاره سازی است که می تواند ولتاژ وارد کردن بالا را در هنگام وارد کردن و انتقال ولتاژ پایین جریان مستقیم و خروجی های ولتاژ پایین جریان مستقیم ایجاد کند
[ترجمه گوگل]این یک دستگاه یکطرفه گر تبدیل کننده است که می تواند ولتاژ واردات بالا را هنگام ورود و خروجی توسط Tums و خروجی ولتاژ پایین جریان مستقیم را صادر کند

9. After 90's, unilateralism became the main way of Clinton'government.
[ترجمه ترگمان]پس از دهه ۹۰، یک جانبه گرایی به عنوان راه اصلی دولت کلینتون شد
[ترجمه گوگل]پس از 90 سالگی، یکجانبهگرایی به روش اصلی دولت کلینتون تبدیل شد

10. Secondly, it analyzes and makes comments on unilateralism of both sides.
[ترجمه ترگمان]دوم، این شاخه، نظرات در مورد یک جانبه گرایی از هر دو طرف را تجزیه و تحلیل می کند
[ترجمه گوگل]ثانیا، آن را تجزیه و تحلیل می کند و نظرات در مورد یکجانبه بودن هر دو طرف را بیان می کند

11. American's unilateralism act in fighting terrorism and its expansion tendency dissatisfy American's allied countries.
[ترجمه ترگمان]یک جانبه گرایی آمریکایی در مبارزه با تروریسم و گرایش گسترش آن به کشورهای متحد آمریکا فعالیت می کنند
[ترجمه گوگل]یکجانبهگرایی آمریکا در مبارزه با تروریسم عمل می کند و گرایش گسترش آن ناراضی کشورهای متفقین آمریکا است

12. The unilateralism of stamp duty levied, can greatly reduce the transaction costs of investors.
[ترجمه ترگمان]یک جانبه گرایی که از تمبر مالیاتی وضع شده اند، می توانند هزینه های معامله سرمایه گذاران را به شدت کاهش دهند
[ترجمه گوگل]یکجانبه بودن عوارض مهر و موم شده، می تواند به شدت هزینه های معامله سرمایه گذاران را کاهش دهد

13. The action of international unilateralism often belongs to that of politics or force.
[ترجمه ترگمان]فعالیت یک جانبه گرایی بین المللی اغلب به آن سیاست یا نیرو تعلق دارد
[ترجمه گوگل]اقدام یکجانبه گرایی بین المللی اغلب به سیاست یا نیروی متعلق است

14. American diplomacy is shifting towards unilateralism, bringing about strong impact on international relations.
[ترجمه ترگمان]دیپلماسی آمریکا به سمت یک جانبه گرایی تغییر می کند و تاثیر زیادی بر روابط بین الملل می گذارد
[ترجمه گوگل]دیپلماسی آمریکا در حال تغییر به سمت یکجانبهگرایی است، که تأثیری قوی بر روابط بین الملل دارد

15. But an erratic mix of trade unilateralism and manifest US impotence looks even less promising.
[ترجمه ترگمان]اما ترکیبی نامنظم از یکجانبه گرایی تجاری و آشکار کردن ناتوانی ایالات متحده، حتی امیدوار کننده هم نیست
[ترجمه گوگل]اما یک ترکیب نامنظم یکجانبهگرائی تجاری و عدم تحمل آمریکا به نظر می رسد حتی کمتر امکان دارد

پیشنهاد کاربران

یک جانبه گرایی

unilateralism ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: تک رَوی
تعریف: تمایل یک دولت به اتخاذ و اِعمال سیاست خارجی کشور بدون هماهنگی با دیگران حتی هم پیمانان خود


کلمات دیگر: