کلمه جو
صفحه اصلی

rises

جملات نمونه

1. bread dough rises
خمیر نان ورمی آید.

2. the river rises out of the hills to the west of the city
رودخانه از تپه های غرب شهر سرچشمه می گیرد.

3. the theatre curtain rises to disclose once again a dirty kitchen
پرده ی نمایش بالا می رود تا یک بار دیگر آشپزخانه ی کثیفی را نشان دهد.

4. this road's gradient rises gradually
شیب این راه به تدریج زیاد می شود.

5. anything lighter than air rises in the sky
هرچیز سبک تر از هوا در آسمان صعود می کند.

6. in a space of twenty kilometers the road rises fifty meters
در یک مسافت بیست کیلومتری ارتفاع جاده پنجاه متر زیاد می شود.

7. the heart speeds up and the blood pressure rises
ضربان قلب تند می شود و فشار خون بالا می رود.

پیشنهاد کاربران

بالا اومدن

طلوع کردن

افزایش یافتن

طلوع کردن.
The sun rises in the east
خورشید از مشرق طلوع می کند.

بالا رفتن، افزایش، بیشتر شدن

افزایش یافتن . بالا رفتن

بالا رفتن

بالا آمدن


کلمات دیگر: