کلمه جو
صفحه اصلی

bruiser


معنی : مشت زن
معانی دیگر : (عامیانه) بزن بهادر، آدم درشت اندام و دعوایی، قلچماق، مشت باز پیشه کار

انگلیسی به فارسی

مشت‌زن، مشت‌باز


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) a large, strong, potentially dangerous person.

• thug, hooligan
a bruiser is a big strong man, especially one who enjoys fighting; an informal word.

مترادف و متضاد

مشت زن (اسم)
pugilist, boxer, slugger, bruiser

جملات نمونه

1. He has a reputation as a political bruiser.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک bruiser سیاسی شهرت دارد
[ترجمه گوگل]او شهرت دارد به عنوان یک خزنده سیاسی

2. He's an ugly bruiser - I wouldn't like to meet him down a dark alley!
[ترجمه ترگمان]!! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !
[ترجمه گوگل]او یک کریستال زشت است - نمی خواهم او را یک کوچه تاریک ببینم!

3. He looks like a real bruiser.
[ترجمه دیوانه] او مثل یک قلچماق واقعی به نظر میرسد
[ترجمه ترگمان]!! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !!
[ترجمه گوگل]او مانند یک خزنده واقعی به نظر می رسد

4. And who was the bruiser who gave Kirk the big headache?
[ترجمه ترگمان]و کسی که bruiser را به کلیسا داد، چه کسی سردرد شدیدی به کلیسا داد؟
[ترجمه گوگل]و کریسترانی که کریک سردرد بزرگ را به او داد

5. Perhaps Bruiser joined the queue knocking at Gwen Evans's back door at some time.
[ترجمه ترگمان]شاید bruiser به صف ملحق شده بود و در مدتی به در عقبی Gwen اوانز ضربه زده بود
[ترجمه گوگل]احتمالا Bruiser در برخی مواقع در صف عقب گوانگ اونز پیوست

6. I opened the door and saw this 250-pound bruiser standing there.
[ترجمه ترگمان]من در رو باز کردم و اون bruiser رو دیدم که اونجا وایساده بود
[ترجمه گوگل]من درب را باز کردم و شاهزاده خانم 250 پوند را دیدم

7. The bruiser wouldn't have been promised a reward of twenty quid otherwise.
[ترجمه ترگمان]The به پاداش بیست پوند قول نداده بود
[ترجمه گوگل]پادشاه پادشاه بیست و هفتاد وعده داده نخواهد شد

8. But the bruiser was after her, and the click-clack of her heels over the pavement kept him from losing her.
[ترجمه ترگمان]اما bruiser پشت سر او بود و صدای تق تق پاشنه پا در پیاده رو او را از دست دادن او منع می کرد
[ترجمه گوگل]اما کریستر بعد از او بود، و کیک پاشنه ی او بر روی پیاده رو، او را از دست دادن او حفظ کرد

9. Probably got another bruiser after Frank.
[ترجمه ترگمان] احتمالا یه نفر دیگه هم بعد از \"فرانک\" داره
[ترجمه گوگل]احتمالا یکی پس از فرانک خریده بود

10. The bruiser, opening the bag, jerked his head up.
[ترجمه ترگمان]The کیف را باز کرد و سرش را تکان داد
[ترجمه گوگل]کریزر، باز کردن کیسه، سرش را بلند کرد

11. Nygaard styles herself as a bruiser, reluctant to leave the interior.
[ترجمه ترگمان]نیگارد خود را به عنوان یک bruiser طراحی کرد، تمایلی به ترک داخل کشور نداشت
[ترجمه گوگل]Nygaard خود را به عنوان یک کوریزر، تمایلی به ترک داخلی

12. They call that 320 - pound bruiser " the Fridge ".
[ترجمه ترگمان]آن ها آن را ۳۲۰ پوند (the)می نامند
[ترجمه گوگل]آنها آن را 'یخچال' می دانند

13. The Midlands bruiser has been rejected for the third time by an ungrateful party.
[ترجمه ترگمان]وست میدلندز برای سومین بار توسط یک حزب ناسپاس رد شده است
[ترجمه گوگل]برای سومین بار توسط یک حزب ناسپاس Midlands bruiser شده است

14. Most dogs like to chew your shoes and Bruiser liked to wear mine.
[ترجمه ترگمان]بیشتر سگ ها دوست دارند shoes را بخورند و دوست دارند مال من را بپوشند
[ترجمه گوگل]بیشتر سگ ها دوست دارند کفش های خود را بپوشند و Bruiser دوست داشتنی را بپوشاند

پیشنهاد کاربران

مشت زن، مشت زدنی ( bruiser glove )


کلمات دیگر: