کلمه جو
صفحه اصلی

solutions

انگلیسی به فارسی

راه حل ها، راه حل، محلول، حل، چاره سازی، شولش، تسویه


جملات نمونه

1. his solutions are quite imaginative
راه حل های او بسیار ابتکاری هستند.

2. these band-aid solutions will not solve the problem of poverty
این راه حل های سطحی مسئله ی فقر را بر طرف نخواهد کرد.

3. problems crying for solutions
مسایلی که حل آنها بسیار ضروری است

4. there are two solutions open to us
دو راه حل به روی ما باز است (برایمان وجود دارد).

5. a range of possible solutions
چندین راه حل ممکن

6. not all human problems have neat solutions
همه ی مسایل انسانی راه حل های صاف و ساده ندارند.

7. the ingenuity of man in finding new solutions
ابتکار بشر در یافتن راه حل های نوین

پیشنهاد کاربران

راه حل

محلول ها


به صورت مفرد👈حل


جواب - حل

نام یک کتاب زبان و به معنی راه حل ها

ماده

راه حل ها


کلمات دیگر: