خواستگاری کردن، پیشنهاد کردن، طرح کردن
proposing
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• putting forth for consideration, offering, raising an offer; offering marriage, betrothing, becoming engaged
پیشنهاد کاربران
خواستگاری کردن
پیشنهاد
با در نظر گرفتن اینکه
در صدد برآمدن . در پی داشتن
پیشنهاد کردن
معرفی کردن
پیش نهنده ( در شکل فاعلی اش که به معنای کسی است که چیزی را پیشنهاد میدهد یا به عبارتی پیش می نهد )
طراح
واضع
طراح
واضع
کلمات دیگر: