کلمه جو
صفحه اصلی

against the clock


با شتاب

انگلیسی به فارسی

در برابر ساعت


جملات نمونه

1. We are working against the clock to finish the report by Friday.
[ترجمه Metis] داریم بکوب کار می کنیم تا گزارشو تا جمعه تموم کنیم.
[ترجمه ترگمان]ما بر علیه ساعت کار می کنیم تا گزارش را تا جمعه به پایان برسانیم
[ترجمه گوگل]ما در برابر ساعت کار می کنیم تا گزارش را تا جمعه به پایان برساند

2. We raced against the clock so as to fulfill our production plan according to schedule.
[ترجمه ترگمان]ما با سرعت به سمت ساعت حرکت کردیم تا برنامه تولید خود را طبق برنامه برآورده کنیم
[ترجمه گوگل]ما در برابر ساعتهای مختلف به منظور اجرای برنامه تولید ما با توجه به برنامه ریزی کردیم

3. Doctors raced against the clock to save his life.
[ترجمه ترگمان]پزشکان به سرعت به سمت ساعت رفتند تا زندگیش را نجات دهند
[ترجمه گوگل]پزشکان در برابر ساعتهای زندگی خود را نجات دادند

4. Are you running against each other or against the clock?
[ترجمه ترگمان]آیا در مقابل هم یا در مقابل ساعت حرکت می کنید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما در برابر یکدیگر یا در برابر ساعت اجرا می کنید؟

5. It's now become a race against the clock.
[ترجمه ترگمان]اکنون به مسابقه ای بر ضد زنگ ساعت تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر تبدیل به یک مسابقه در برابر ساعت است

6. The emergency services were working against the clock as the tide began to rise.
[ترجمه ترگمان]خدمات اورژانس بر ضد زنگ ساعت کار می کردند چون جزر آغاز می شد
[ترجمه گوگل]خدمات اورژانسی به هنگام وقوع زلزله افزایش یافت

7. It was a race against the clock to get the building work finished in time.
[ترجمه ترگمان]مسابقه بر ضد زنگ ساعت بود تا کار ساختمان به موقع تمام شود
[ترجمه گوگل]این یک مسابقه با زمان بود تا کار ساختمانی به پایان برسد

8. It was a race against the clock whether the doctor would get to the accident soon enough to save the injured man.
[ترجمه ترگمان]این یک مسابقه علیه ساعت بود که آیا دکتر به زودی به این تصادف خواهد رسید که مجروح را نجات دهد یا نه
[ترجمه گوگل]این یک مسابقه در برابر ساعت بود که آیا پزشک به زودی به حادثه می رسد تا بتواند جان مصدوم را نجات دهد

9. Everyone is racing against the clock to get things ready in time.
[ترجمه ترگمان]همه در حال مسابقه بر ضد زنگ ساعت هستند تا همه چیز را به موقع آماده کنند
[ترجمه گوگل]هر کس در برابر ساعتها مسابقه می دهد تا زمانیکه چیزها آماده شوند

10. Competitors battled it out against the clock.
[ترجمه ترگمان]رقیبان با آن مبارزه کردند
[ترجمه گوگل]رقبای آن در برابر ساعتها با آن مبارزه کردند

11. For a normally aspirated the 325i's showing against the clock is complete and impressive.
[ترجمه ترگمان]برای یک حالت عادی، فضای اتاق ۳۲۵ در مقابل زمان کامل و تاثیرگذار است
[ترجمه گوگل]نمایشگر 325i به طور معمول در حالت عادی ظاهر می شود و به طور کامل نمایش داده می شود

12. The ride is against the clock and points are taken away for knocking down obstacles.
[ترجمه ترگمان]این حرکت برابر با ساعت است و نقاط برای ضربه زدن به موانع برداشته می شوند
[ترجمه گوگل]سوار بر ضد ساعت است و نقاط برای بریدن موانع دور می شوند

13. And in the tournament, games are played against the clock.
[ترجمه ترگمان]و در این مسابقات، بازی ها در برابر ساعت برگزار می شوند
[ترجمه گوگل]و در مسابقات، بازی ها در برابر ساعت بازی می کنند

14. We'll have to work against the clock if we want to launch the website on time.
[ترجمه ترگمان]اگر می خواهیم به موقع وب سایت را راه اندازی کنیم باید علیه ساعت کار کنیم
[ترجمه گوگل]اگر ما بخواهیم به موقع وب سایت را راه اندازی کنیم، باید بر روی ساعت کار کنیم

15. We shall have to work against the clock to finish the job by next week.
[ترجمه ترگمان]ما باید در مقابل ساعت کار کنیم تا کار را تا هفته آینده به پایان برسانیم
[ترجمه گوگل]ما باید ساعت ها کار کنیم تا هفته آینده کار را تمام کنیم

پیشنهاد کاربران

عجله داشتن


کلمات دیگر: