1. Louis had been a prizefighter when he was in his teens, a fancy dresser and an outstanding dancer.
[ترجمه ترگمان]لویی موقعی بود که در سنین نوجوانی، یک لباس شیک و یک رقاص بی نظیر بود
[ترجمه گوگل]لوئیس هنگامی که در نوجوانی بود، یک پوستر فانتزی و برجسته رقصنده بود
2. He had been a heavyweight prizefighter and he was too long for the bed.
[ترجمه ترگمان]He heavyweight بود و برای تخت خیلی بلند بود
[ترجمه گوگل]او یک برنده جایزه سنگین وزن بوده و برای بستر خیلی طول کشید
3. Though he was technically a prizefighter, Mendoza did much to change crude prizefighting into a sport, for he brought science to the game. In this day, Mendoza enjoyed tremendous popularity.
[ترجمه ترگمان]اگرچه او از لحاظ فنی یک prizefighter بود، مندوزا بخش زیادی برای تغییر prizefighting خام به یک ورزش کرد، چون او علم را به بازی آورد در این روز مندوزا محبوبیت فوق العاده ای داشت
[ترجمه گوگل]اگرچه او از لحاظ فنی جایز فایتر بود، مندوزا برای تغییر فصلی که به ورزش تبدیل شده بود، بسیار زیاد بود، زیرا علم را به بازی آورده است در این روز، مندوزا محبوبیت فراوانی داشت
4. In Germany it was popularized by the prizefighter Max Schmeling and his wife Anny Ondra.
[ترجمه ترگمان]در آلمان به وسیله the مکس Schmeling و همسرش Anny Ondra مورد استقبال قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]در آلمان، توسط Max Schmeling و همسرش آنی اوندرا، Prizefighter محبوب شد
5. Though Mendoza was technically a prizefighter, he did much to change crude boxing into a sport, for he brought science to the game.
[ترجمه ترگمان]اگرچه مندوزا از لحاظ فنی یک prizefighter بود، او کاره ای زیادی انجام داد تا بوکس خام را به یک ورزش تبدیل کند، چرا که او علم را به بازی آورد
[ترجمه گوگل]اگرچه مندوزا از لحاظ فنی جایزه فینچر بود، او برای تغییر جعبه خام به یک ورزش، برای او علم را به بازی آورد
6. Though he was technically a prizefighter, Mendoza did much to change crude prizefighting into a sport, for he brought science to the game.
[ترجمه ترگمان]اگرچه او از لحاظ فنی یک prizefighter بود، مندوزا بخش زیادی برای تغییر prizefighting خام به یک ورزش کرد، چون او علم را به بازی آورد
[ترجمه گوگل]اگرچه او از لحاظ فنی جایز فایتر بود، مندوزا برای تغییر فصلی که به ورزش تبدیل شده بود، بسیار زیاد بود، زیرا علم را به بازی آورده است
7. Though he was technically a prizefighter, Mendoza did much to change prizefighting to a sport, for he brought science to the game.
[ترجمه ترگمان]اگرچه او از لحاظ فنی یک prizefighter بود، مندوزا بخش زیادی برای تغییر prizefighting به یک ورزش داشت، چون او علم را به بازی آورد
[ترجمه گوگل]اگرچه او از لحاظ فنی جایزه فینچر بود، مندوزا برای تغییر ورزش های جایزه به ورزش توجه زیادی کرد، زیرا علم را به بازی آورد
8. He had a heavyweight prizefighter and he was too long for the bed.
[ترجمه ترگمان]He heavyweight داشت و برای تخت خیلی بلند بود
[ترجمه گوگل]او یک برنده جایزه سنگین وزن بود و برای بستر خیلی طول کشید
9. A prizefighter could be seriously injured or even killed during a match.
[ترجمه ترگمان]A می تواند به طور جدی مجروح یا حتی در طی مسابقه کشته شود
[ترجمه گوگل]جوایز فصلی می تواند به طور جدی مجروح و یا حتی در طول یک مسابقه کشته شود
10. His office walls were crowded with photographs of president, governors, prizefighter, and movie stars. But Mr.
[ترجمه ترگمان]دیواره ای دفترش پر از عکس های رئیس جمهور، فرمانداران، prizefighter و ستاره های فیلم بودند ولی آقای …
[ترجمه گوگل]دیوارهای اداری او با عکس های رییس جمهور، فرمانداران، جایز فیشر و ستاره های فیلم شلوغ شده بود اما آقای
11. Because of this, they were known as 'prizefighters'. However, boxing was very crude, for these were no rules and a prizefighter could be seriously injured or even killed during a match.
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل، آن ها به عنوان prizefighters شناخته شدند با این حال، بوکس بسیار خام بود، زیرا اینها هیچ قاعده نبودند و یک prizefighter می تواند به طور جدی مجروح یا حتی در طی مسابقه کشته شود
[ترجمه گوگل]به همین دلیل، آنها به عنوان 'prizefighters' شناخته شدند با این حال، بوکس بسیار خشن بود، زیرا این قوانین وجود نداشت و جوایز فصلی می توانست در طول مسابقه به طور جدی مجروح و یا حتی کشته شود
12. However, boxing was very coude, for there were no rules and a prizefighter.
[ترجمه ترگمان]با این حال، بوکس بسیار دشوار بود، زیرا هیچ قانون و a وجود نداشت
[ترجمه گوگل]با این حال، بوکس خیلی مسخره بود، زیرا قوانینی وجود نداشت و یک جایزه نگارنده
13. Right now, the goal is to continue the development of Ortiz as a professional prizefighter.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر هدف ادامه توسعه اورتیز به عنوان یک متخصص حرفه ای است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، هدف این است که توسعه Ortiz به عنوان یک برنده جایزه حرفه ای ادامه دهد