کلمه جو
صفحه اصلی

enforcing

انگلیسی به فارسی

اجرای، اجرا کردن، وادار کردن، مجبور کردن، از پیش بردن، تاکید کردن


پیشنهاد کاربران

اعمال کردن
》 setting rules and enforcing them

اجرا کردن


کلمات دیگر: