از پیچیدگی یا درهم و برهمی درآوردن، نظم دادن، فهمیدنی کردن، رمزگشایی کردن
unscramble
از پیچیدگی یا درهم و برهمی درآوردن، نظم دادن، فهمیدنی کردن، رمزگشایی کردن
انگلیسی به فارسی
از پیچیدگی یا درهم و برهمی درآوردن، نظم دادن
(تلویزیون و غیره) نا در هم کردن، فهمیدنی کردن، رمزگشایی کردن
unscramble
انگلیسی به انگلیسی
• solve (slang); sort out
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: unscrambles, unscrambling, unscrambled
حالات: unscrambles, unscrambling, unscrambled
• (1) تعریف: to make orderly again; eliminate confusion from.
• (2) تعریف: to rearrange (a scrambled message) so that it can be understood.
جملات نمونه
1. You need a decoding device to unscramble some of the signals sent out by satellite and cable TV.
[ترجمه ترگمان]شما به دستگاه رمزگشایی نیاز دارید تا برخی از سیگنال های ارسالی توسط تلویزیون و تلویزیون کابلی را خاموش کنید
[ترجمه گوگل]شما نیاز به یک دستگاه رمزگشایی برای غیرفعال کردن برخی از سیگنال های ارسال شده توسط ماهواره و تلویزیون کابلی
[ترجمه گوگل]شما نیاز به یک دستگاه رمزگشایی برای غیرفعال کردن برخی از سیگنال های ارسال شده توسط ماهواره و تلویزیون کابلی
2. All you have to do to win is unscramble the words here to find four names of birds.
[ترجمه ترگمان]تنها کاری که شما باید برای برنده شدن انجام دهید این است که کلمات در اینجا برای یافتن چهار نام از پرندگان استفاده کنید
[ترجمه گوگل]همه چیزهایی که باید انجام دهید برای برنده شدن این است که کلمات را برای پیدا کردن چهار نام از پرندگان نادیده بگیرید
[ترجمه گوگل]همه چیزهایی که باید انجام دهید برای برنده شدن این است که کلمات را برای پیدا کردن چهار نام از پرندگان نادیده بگیرید
3. Illegal descramblers are electronically altered so they unscramble every signal coming into the home.
[ترجمه ترگمان]سیستم قانونی غیر قانونی بصورت الکترونیکی تغییر می کنه واسه همین هر سیگنال رو که به خونه می رسه حفظ می کنن
[ترجمه گوگل]Descramblers غیرقانونی به صورت الکترونیکی تغییر می کنند تا هر سیگنالی را که به خانه می آید، رمزگشایی کند
[ترجمه گوگل]Descramblers غیرقانونی به صورت الکترونیکی تغییر می کنند تا هر سیگنالی را که به خانه می آید، رمزگشایی کند
4. But how do we unscramble our feelings?
[ترجمه F. R] اما چگونه احساساتمان را نظم بدهیم ( قابل فهم کنیم ) ؟
[ترجمه ترگمان]اما چطوری این احساسات رو درست کنیم؟[ترجمه گوگل]اما چگونه احساسات ما را از بین می بریم؟
5. Most banks hate the idea of having to unscramble eggs.
[ترجمه ترگمان]اکثر بانک ها از ایده داشتن تخم مرغ متنفر هستند
[ترجمه گوگل]اکثر بانک ها از ایده نیاز به باز کردن تخم مرغ متنفر هستند
[ترجمه گوگل]اکثر بانک ها از ایده نیاز به باز کردن تخم مرغ متنفر هستند
6. This thesis tries to unscramble the intension of Nietzsche's tragedy from four points: the tragedy of death, the tragedy of reality, the tragedy of hero and the tragedy of overman.
[ترجمه ترگمان]این پایان نامه سعی دارد the تراژدی نیچه را از چهار نقطه به تصویر بکشد: تراژدی مرگ، تراژدی واقعیت، تراژدی قهرمان و تراژدی overman
[ترجمه گوگل]این تذکرات تلاش می کند تا نابسامانی فاجعه نیچه را از چهار نقطه فاجعه مرگ، فاجعه واقعیت، تراژدی قهرمان و تراژدی غیرمجاز از دست بدهد
[ترجمه گوگل]این تذکرات تلاش می کند تا نابسامانی فاجعه نیچه را از چهار نقطه فاجعه مرگ، فاجعه واقعیت، تراژدی قهرمان و تراژدی غیرمجاز از دست بدهد
7. Wonderful unscramble: Softness of filar qualitative cloth is fully thin, build a hazy feeling that if show, is like concealed, sexy glamour is released properly.
[ترجمه ترگمان]ویژگی های شگفت انگیز: Softness از پارچه کیفی filar به طور کامل نازک است، و احساس مبهمی ایجاد می کند که اگر نشان داده شود، مانند پنهان شدن، جذابیت سکسی درست آزاد می شود
[ترجمه گوگل]شگفت انگیز unscramble نرمی پارچه فیلار کیفی کاملا نازک است، ساخت احساس احساساتی که اگر نشان می دهد، مانند پنهان، زرق و برق سکسی به درستی منتشر شده است
[ترجمه گوگل]شگفت انگیز unscramble نرمی پارچه فیلار کیفی کاملا نازک است، ساخت احساس احساساتی که اگر نشان می دهد، مانند پنهان، زرق و برق سکسی به درستی منتشر شده است
8. I certainly don't propose to unscramble plans that are already in existence.
[ترجمه ترگمان]من قطعا طرحی را که در حال حاضر وجود دارد را پیشنهاد نمی کنم
[ترجمه گوگل]من قطعا پیشنهاد نمیکنم که طرح هایی را که در حال حاضر وجود دارند را نادیده بگیرم
[ترجمه گوگل]من قطعا پیشنهاد نمیکنم که طرح هایی را که در حال حاضر وجود دارند را نادیده بگیرم
9. After a few seconds to unscramble my thoughts, I replied.
[ترجمه ترگمان]بعد از چند ثانیه که حواسم را جمع کردم، جواب دادم:
[ترجمه گوگل]پس از چند ثانیه برای فریب دادن افکار من پاسخ دادم
[ترجمه گوگل]پس از چند ثانیه برای فریب دادن افکار من پاسخ دادم
10. Wonderful unscramble: Drape material is qualitative with bowknot, melting in blossom sexy glamour.
[ترجمه ترگمان]unscramble شگفت انگیز: مواد Drape کیفی با bowknot، ذوب شدن در glamour جذاب و پر زرق و برق هستند
[ترجمه گوگل]مواد ناخالص شگفت انگیز بدون کرک دارای کیفی با کیفیت و ذوق زرق و برق شاداب هستند
[ترجمه گوگل]مواد ناخالص شگفت انگیز بدون کرک دارای کیفی با کیفیت و ذوق زرق و برق شاداب هستند
11. Decoder: A device used to unscramble data signals and display them on a video screen.
[ترجمه ترگمان]Decoder: ابزاری که برای پردازش سیگنال های داده بکار می رود و آن ها را بر روی صفحه نمایش ویدئو نمایش می دهد
[ترجمه گوگل]رمزگشایی دستگاهی که برای رمزگذاری سیگنالهای داده استفاده می شود و آنها را بر روی یک صفحه نمایش ویدئویی نمایش می دهد
[ترجمه گوگل]رمزگشایی دستگاهی که برای رمزگذاری سیگنالهای داده استفاده می شود و آنها را بر روی یک صفحه نمایش ویدئویی نمایش می دهد
12. To unscramble the local culture is the end - result of the dissertation.
[ترجمه ترگمان]فرهنگ محلی نتیجه این رساله است
[ترجمه گوگل]پایان دادن به پایان نامه، برای نابودی فرهنگ محلی است
[ترجمه گوگل]پایان دادن به پایان نامه، برای نابودی فرهنگ محلی است
13. Unscramble Alibaba the high level changes blood greatly: Is Ma Yun enrolled exceptionally again?
[ترجمه ترگمان]unscramble Alibaba در سطح بالا به شدت خون را تغییر می دهد: آیا یون یون بار دیگر بطور استثنایی ثبت نام کرده است؟
[ترجمه گوگل]Un-scramble Alibaba سطح بالایی خون را تغییر می دهد آیا مای یون دوباره به طور استثنایی ثبت نام کرده است؟
[ترجمه گوگل]Un-scramble Alibaba سطح بالایی خون را تغییر می دهد آیا مای یون دوباره به طور استثنایی ثبت نام کرده است؟
14. Sorters had to unscramble a moving target, while tests had to resist a moving arrow.
[ترجمه ترگمان]Sorters مجبور شد که یک هدف متحرک را مرتب کند، در حالی که آزمایش در مقابل یک پیکان متحرک مقاومت کرده بود
[ترجمه گوگل]انتخاب کنندگان مجبور بودند که یک هدف متحرک را غیرفعال کنند، در حالی که تست ها باید مقاومت در برابر یک فلش متحرک داشته باشند
[ترجمه گوگل]انتخاب کنندگان مجبور بودند که یک هدف متحرک را غیرفعال کنند، در حالی که تست ها باید مقاومت در برابر یک فلش متحرک داشته باشند
پیشنهاد کاربران
نظم دادن
واگشودن، واکاوی کردن، گشودن گره
قابل فهم کردن چیزی
مرتب کردن
بانظم وترتیب چیدن
مرتب سازی_مرتب کردن چیزی_قابل فهم کردن
مرتب کردن، به ترتیب
صفحه ۷ sup. ریچ ۳
1. the trip was cancelled and everyone got a refund.
2. I would like to exchange this bag for a bigger one.
3. Will that be check, cash or charge?
4. I bought a pair of sneakers last week.
5. She stuffed the pillows with feathers.
لطفا شما هم کمک کنید. من توضیحات لازم را دادم و از شما خواهش می کنم با سرچ کردن این کلمه Unscramble بیاید اینجا تا به دوستانی که جواب های این سوال ها رو نمیدونند بگیم مثل کلمه ها. البته کسانی که کانون زبان ایران میروند. اگرهم کسی مشکلی داره کمک نکنه. ممنون🧁🧁🧁
1. the trip was cancelled and everyone got a refund.
2. I would like to exchange this bag for a bigger one.
3. Will that be check, cash or charge?
4. I bought a pair of sneakers last week.
5. She stuffed the pillows with feathers.
لطفا شما هم کمک کنید. من توضیحات لازم را دادم و از شما خواهش می کنم با سرچ کردن این کلمه Unscramble بیاید اینجا تا به دوستانی که جواب های این سوال ها رو نمیدونند بگیم مثل کلمه ها. البته کسانی که کانون زبان ایران میروند. اگرهم کسی مشکلی داره کمک نکنه. ممنون🧁🧁🧁
صفحه۱۳ sup. ریچ ۳
1. Frank wanted to go on a cruise.
2. when will you take a vacation?
3. There was a fantastic movie on TV last Friday.
4. Daivid has a cute baby brother.
5. Mike's dream was to be a big movie star.
1. Frank wanted to go on a cruise.
2. when will you take a vacation?
3. There was a fantastic movie on TV last Friday.
4. Daivid has a cute baby brother.
5. Mike's dream was to be a big movie star.
صفحه ۱۹ sup. ریچ ۳
1. It doesn't matter how much the shirt costs
1. It doesn't matter how much the shirt costs
در هم ریخته_به هم ریخته - نامرتب
رمز گشایی کردن
آراستن
سر و سامان دادن
کلمات دیگر: