کلمه جو
صفحه اصلی

ruly

انگلیسی به فارسی

رولی


انگلیسی به انگلیسی

• governable, manageable; obedient, compliant

جملات نمونه

1. To guarantee the government to perform the obligation ruly, a special Historical Obligation Compensation Law shall be enacted to apply for it.
[ترجمه ترگمان]برای تضمین این که دولت ملزم به انجام تعهدات خود باشد، یک قانون غرامت ویژه تاریخی اجرا خواهد شد تا برای آن درخواست شود
[ترجمه گوگل]برای تضمین دولت برای انجام این وظیفه به طور موقت، یک قانون مجازات خاص برای جبران خسارت وارد شده برای درخواست آن اعمال می شود

2. At my 4 my ruly life, all of a sudden, began to change.
[ترجمه حسین غم پرور] در چهار سالگی ، زندگی ورفتار غیر قابل کنترلم ناگهان شروع به تغییر کرد.
[ترجمه ترگمان]در ساعت چهار زندگیم، ناگهان شروع به تغییر کرد
[ترجمه گوگل]در 4 سالگی زندگی من، ناگهان شروع به تغییر کرد

3. Results Now out-patient doctor workstation include all of handwork process and out-patient service is work ruly.
[ترجمه ترگمان]نتایج در حال حاضر ایستگاه کاری پزشکی بیمار شامل تمام فرآیند handwork و خدمات خارج از بیمار ruly است
[ترجمه گوگل]نتایج در حال حاضر ایستگاه کاری بیمار از بیمارستان شامل تمام مراحل دستکاری و خدمات بیمارستانی است

4. At present, the preparation work of Asia Games is carrying through ruly, and hotel industry has become focus who as the important program.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، کار آماده سازی بازی های آسیایی از طریق ruly انجام می شود و صنعت هتلداری نیز به عنوان یک برنامه مهم در نظر گرفته شده است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، کار آماده سازی بازی های آسیا از طریق روال انجام می شود، و صنعت هتل به عنوان برنامه مهم تمرکز کرده است

5. Wireless sensor network is a self-organization and multi-hop network system which deploys a large number of sensor nodes in the monitoring field ruly or randomly.
[ترجمه ترگمان]شبکه حسگر بی سیم یک سیستم شبکه self و چند مسیری است که تعداد زیادی از گره های سنسور را در میدان کنترل ruly و یا به طور تصادفی مستقر می کند
[ترجمه گوگل]شبکه حسگر بی سیم یک سیستم شبکه سازی و چند منظوره است که تعداد زیادی از گره های حسگر را به طور منظم یا به صورت تصادفی در زمینه نظارت قرار می دهد

6. Under the same starch level in the diet, the amylase activity of the intestine in flounder doesn't become ruly with the changes of the ratio of dietary energy to protein.
[ترجمه ترگمان]تحت همان سطح نشاسته در رژیم غذایی، فعالیت amylase روده در flounder با تغییرات نسبت انرژی رژیم غذایی به پروتئین به ruly تبدیل نمی شود
[ترجمه گوگل]تحت همان نشاسته در رژیم غذایی، فعالیت آمیلاز روده در استخر با تغییرات نسبت انرژی رژیم غذایی به پروتئین تغییر نمی کند

7. Result 84 patients with burning all received urgent rescue, safe transfer, ruly treatment and nursing care.
[ترجمه ترگمان]نتیجه ۸۴ بیمار با سوزاندن تمام عملیات نجات، انتقال ایمن، درمان ruly و مراقبت پرستاری را دریافت کردند
[ترجمه گوگل]نتایج 84 بیمار با سوزش همه دریافت نجات فوری، انتقال ایمن، درمان روحی و مراقبت پرستاری را دریافت کردند

8. Our goal is to become the new benchmark web site design, to provide our clients the service is ruly and innovative.
[ترجمه ترگمان]هدف ما این است که به طراحی وب سایت جدید تبدیل شویم، تا به مشتریان خود خدمات ruly و مبتکرانه ارایه دهیم
[ترجمه گوگل]هدف ما تبدیل شدن به طراحی وب سایت جدید، ارائه خدمات به مشتریان است

پیشنهاد کاربران

رام
رامشدنی
فرمانبردار


کلمات دیگر: