کلمه جو
صفحه اصلی

enlarging

انگلیسی به فارسی

بزرگ شدن، بزرگ کردن، با تفصیل شرح دادن، توسعه دادن، وسیع کردن، بسط دادن


جملات نمونه

1. she succeeded in enlarging her fortune
او موفق به زیاد کردن دارایی خود شد.

پیشنهاد کاربران

بزرگ تر کردن


کلمات دیگر: