کلمه جو
صفحه اصلی

buster


(امریکا - خودمانی - با لحن شوخی آمیز یا تحقیرآمیز) پسرک !، مردک !، خرج مشعل، آستر میانی، منفجر یاخوردکننده، چیز شکفت انگیزوعجیب
buster_
پسوند: شخص یا چیزی که از کار می اندازد یا نابود می کند

انگلیسی به فارسی

منفجر یا خوردکننده، چیز شکفت‌انگیز و عجیب


کارگر، منفجر یاخوردکننده، چیز شکفت انگیز و عجیب


انگلیسی به انگلیسی

• one who breaks up something (fight, brawl, crime ring, etc.); spree, fling
buster is used to address a man in an impolite, aggressive manner.

جملات نمونه

1. budget buster
بودجه شکن

2. In the blue corner, Buster Smith.
[ترجمه ترگمان]در گوشه آبی، Buster اسمیت
[ترجمه گوگل]در گوشه ای آبی، بستر اسمیت

3. Apparently, Buster Austin had broken in line behind Dooley at the water fountain.
[ترجمه ترگمان]ظاهرا، باستر آستین پشت dooley در کنار فواره آب شکسته بود
[ترجمه گوگل]ظاهرا Buster آستین در پشت دروازه دوولی در چشمه آب شکسته بود

4. Like against Buster Mathis, he was staying in close so he could bob and weave.
[ترجمه ترگمان] مثلا در مقابل \"باستر متیس\"، اون نزدیک بود که بشه باب و بافت
[ترجمه گوگل]او در مقابل Buster Mathis، در نزدیکی ایستاده بود تا بتواند بافتن و بافتنش را انجام دهد

5. Buster Musto ran through for a touchdown by the posts.
[ترجمه ترگمان]باستر Musto \"از پشت سر پست رد شد\"
[ترجمه گوگل]Buster Musto از طریق پست ها به سمت پایین حرکت کرد

6. This online service, dubbed Redemption Buster, aims to calculate the total amount of savings associated with remortgaging.
[ترجمه ترگمان]این سرویس آنلاین، موسوم به رستگاری، به دنبال محاسبه مقدار کلی پس انداز مرتبط با remortgaging است
[ترجمه گوگل]این سرویس آنلاین، به نام 'رستگاری باستر'، با هدف محاسبه کل مبلغ پس انداز مرتبط با بازپرداخت است

7. Buster Keaton would never have worn a straw hat, he stresses, and London is scoured for a felt one.
[ترجمه ترگمان]بیل کیتون هرگز کلاه حصیری بر سرش نخواهد گذاشت، و لندن هم آن را زیر و رو می کند
[ترجمه گوگل]او تاکید می کند که Buster Keaton هرگز کلاه کاه را نپوشانده است و لندن به خاطر یک احساس حساس است

8. You're under arrest, buster!
[ترجمه مصطفی بدری] تو بازداشتی، خرابکار!
[ترجمه ترگمان]تو بازداشتی!
[ترجمه گوگل]شما تحت بازداشت هستید

9. Buster died in his sleep a few days later.
[ترجمه ترگمان]Buster چند روز بعد در خواب درگذشت
[ترجمه گوگل]Buster چند روز بعد در خوابش فوت کرد

10. Buster Brown's A dashing and exciting night spot.
[ترجمه ترگمان]باستر براون یک جای پر هیجان و هیجان شب است
[ترجمه گوگل]بوته براون نقطه شب وحشیانه و هیجان انگیز است

11. K3 to you and your modem, too, buster!
[ترجمه ترگمان]K۳ برای شما و مودم شما هم کاهنده است!
[ترجمه گوگل]K3 به شما و مودم شما، همچنین، بوتر!

12. Buster Edwards now runs a Flower stall outside Waterloo Station.
[ترجمه ترگمان]Buster ادواردز در حال حاضر یک غرفه گل در بیرون ایستگاه واترلو را اداره می کند
[ترجمه گوگل]بسکت ادواردز در حال حاضر یک گلدان گلبرگ را در خارج از ایستگاه واترلو اجرا می کند

13. Buster Brown's Enjoyment is the keynote of this popular Edinburgh night spot, with exotic drinks a speciality.
[ترجمه ترگمان]\"Buster Brown's Enjoyment\"، سخنرانی اصلی این مکان مشهور در ادینبورگ، و نوشیدنی های غیر معمول در تخصص است
[ترجمه گوگل]لذت بردن از بوستر براون، سخنرانی این محل شبانه روزانه ادینبورگ است، با نوشیدنی های عجیب و غریب خاص

14. Buster is a rabbit, and good pal.
[ترجمه ترگمان]باستر یه خرگوش و دوست خوب
[ترجمه گوگل]بوته یک خرگوش است و خوش تیپ است

پیشنهاد کاربران

مردیکه !
مردیکه بی شرف !

کاهنده

چیزی که باعث انفجار یا اشتعال یا ظهور و پیدایش چیز دیگری میشود.

بچه پررو

حرامزاده

از بین برنده لخته خون
منهدم کننده لخته در سکته ها
clot - buster
you get a clot - buster drug within 4. 5 hours of your first symptom


کلمات دیگر: