کلمه جو
صفحه اصلی

insociable


معنی : نا سازگار، غیرقابل امیزش، غیرقابل معاشرت، بد مشرب
معانی دیگر : غیرقابل امیزش، ناسازگار، غیرقابل معاشرت، بد مشرب

انگلیسی به فارسی

غیرقابل آمیزش، ناسازگار، غیرقابل معاشرت، بد مشرب


بی خوابی، غیرقابل امیزش، غیرقابل معاشرت، بد مشرب، نا سازگار


مترادف و متضاد

ناسازگار (صفت)
abhorrent, adverse, incompatible, discordant, alien, disagreeable, poor, ill-sorted, insalubrious, insociable, irreconcilable, maladjusted

غیر قابل امیزش (صفت)
insociable

غیر قابل معاشرت (صفت)
insociable

بد مشرب (صفت)
insociable


کلمات دیگر: