کلمه جو
صفحه اصلی

longhair


معنی : علاقمند به چیزی، دارای موی بلند
معانی دیگر : روشنفکر، آموخته (به ویژه: بیشتر خواهان موسیقی کلاسیک تا موسیقی محلی یا جاز) (longhaired هم می گویند)، مشتاق، علاقمند به چیزی مثل موسیقی وغیره، علاقمندی وافر وبیش از اندازه، علاقمندی غیر عقلانی

انگلیسی به فارسی

مشتاق، علاقمند به چیزی (مثل موسیقی وغیره)، علاقمندی وافر وبیش از اندازه، علاقمندی غیر عقلانی، دارای مویبلند،


موی بلند، علاقمند به چیزی، دارای موی بلند


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: (informal) someone with long hair, esp. when hair length symbolizes protest against conventional values.

(2) تعریف: (informal) an intellectual or art lover (sometimes used disparagingly).

(3) تعریف: a breed of animal, esp. the domestic cat, with long fur.
صفت ( adjective )
مشتقات: longhaired (adj.)
(1) تعریف: of or typical of a longhair.

(2) تعریف: having long fur.

• (slang) intellectual; fan of the arts; hippie; one who has long hair
(slang) having long hair; common to longhairs

مترادف و متضاد

علاقمند به چیزی (اسم)
longhair

دارای موی بلند (صفت)
longhair, long-haired

جملات نمونه

1. Because of the longer coat the Longhair Division appears to have softer lines and less extreme type than the Shorthair Division.
[ترجمه ترگمان]به دلیل پوشش طولانی تر، بخش Longhair به نظر می رسد که دارای خطوط نرم تر و کم تر از بخش shorthair است
[ترجمه گوگل]به دلیل پوشش بلندتر، بخش Longhair به نظر می رسد خطوط نرم تر و نوع افراطی کمتری نسبت به بخش شورتوری داشته باشد

2. The longhair and wild clothes . I really like his outfit, so I would call him atrip.
[ترجمه ترگمان]The و لباس های وحشی, من واقعا لباس اون رو دوست دارم واسه همین بهش میگم atrip
[ترجمه گوگل]پیراهن بلند و لباس وحشی من واقعا لباس او را دوست دارم، بنابراین من او را روبرتو می نامم

3. If you are longhair, use the benefit of your coat and tail.
[ترجمه ترگمان]اگر می خواهید از آن استفاده کنید، از سود کت و دم خود استفاده کنید
[ترجمه گوگل]اگر بلند شو، از مزایای کت و دم خود استفاده کنید

4. I have a round face, longhair and two big eyes.
[ترجمه ترگمان]صورت گرد و دو چشم درشت دارم
[ترجمه گوگل]من یک چهره دور، بلند و دو چشم بزرگ دارم

5. By selectively breeding these animals, breeders eventually produced a dog which consistently produced longhair offspring, and the longhair dachshund was born.
[ترجمه ترگمان]با پرورش انتخابی این حیوانات، پرورش دهندگان سرانجام سگی تولید کردند که به طور مداوم فرزندان longhair را تولید می کرد و longhair dachshund متولد شد
[ترجمه گوگل]با انتخاب این حیوانات، پرورشدهندگان در نهایت یک سگ تولید کردند که به طور مداوم بچه های بلند بلند تولید می کرد و دچار زایمان طولانی به دنیا می آمد

6. Longhair Dachshund: There are two theories regarding how the standard longhair dachshund came about.
[ترجمه ترگمان]Longhair Dachshund: دو نظریه وجود دارد که در مورد این که the dachshund چگونه مورد بحث قرار گرفته اند، وجود دارد
[ترجمه گوگل]Longhair Dachshund: دو نظریه در رابطه با این که چگونه استاندارد dahshund longhair آمده است وجود دارد

7. He joked she's a "girlfriend", but it's ture:Josephine is the longest female partner for him, even though she is a black longhair.
[ترجمه ترگمان]او به شوخی گفت که او یک \"دوست دختر\" است، اما مساله آن این است که ژوزفین طولانی ترین شریک زن برای او است، اگرچه او یک longhair سیاه است
[ترجمه گوگل]او به شوخی گفت: 'دوست دختر' است، اما این حالت است: ژوزفین طولانی ترین شریک زن برای او است، حتی اگر او بلند بلند سیاه و سفید است

پیشنهاد کاربران

مو بلند


کلمات دیگر: