کلمه جو
صفحه اصلی

exarch


معنی : اسقف اعظم، نایب السلطنه، استاندار
معانی دیگر : (در امپراطوری بیزانس) فرماندار ایالت دورافتاده، والی، رهبر کلیسای مستقل ارتدوکس بلغارستان، (گیاه شناسی) برون خاستگاهه، برون آغازه (در برابر: درون خاستگاهه endarch)، نایب السطنه

انگلیسی به فارسی

والی، استاندار، نایب‌السطنه، اسقف اعظم


همرزمان، استاندار، نایب السلطنه، اسقف اعظم


انگلیسی به انگلیسی

• viceroy; rank below patriarch in eastern church (religion)

مترادف و متضاد

اسقف اعظم (اسم)
prelate, archbishop, exarch

نایب السلطنه (اسم)
exarch, regent, crown prince, viceroy, nabob, vice-regent

استاندار (اسم)
exarch, governor-general, tetrarch


کلمات دیگر: