1. The householder has a duty to take reasonable care for the visitor's safety.
[ترجمه ترگمان]The وظیفه دارد که مراقب امنیت مهمان باشد
[ترجمه گوگل]صاحب خانه وظیفه دارد مراقبت های مناسب برای ایمنی بازدید کننده را انجام دهد
2. By that time the householder would need to buy a new collector.
[ترجمه ترگمان]در آن زمان the نیاز به خرید یک جمع کننده جدید داشت
[ترجمه گوگل]تا آن زمان، صاحب خانه باید یک جمع کننده جدید را خریداری کند
3. As a householder you should pay particular attention to outdoor threaded bib-taps which are usually used for garden hoses and sprinklers.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک householder باید توجه ویژه ای به شیره ای ورودی باز کننده بیرونی که معمولا برای شلنگ های پلاستیکی و آتش نشانی مورد استفاده قرار می گیرند، بکنید
[ترجمه گوگل]به عنوان یک خانه دار، شما باید توجه ویژه ای به شیپور خاموشی برقی رشته ای که معمولا برای شیلنگ ها و اسپری های باغ استفاده می شود
4. There was a case where a householder escaped a claim for civil damages after he had stabbed an intruder with a bayonet!
[ترجمه ترگمان]یک پرونده در این مورد وجود داشت که پس از اصابت چاقو به یک متجاوز با سرنیزه از ادعای خسارت مدنی جان سالم به در برد!
[ترجمه گوگل]یک مورد وجود داشت که در آن یک صاحب خانه پس از اینکه یک مزاحم را با یک سرنیزه فریاد زد، از ادعای خسارات مدنی فرار کرد!
5. Any strapped corporation or overdrawn householder knows that pushing a liability several years into the future is money saved.
[ترجمه ترگمان]هر شرکت دارای تسمه یا چک یا چک، می داند که فشار چند سال آینده به آینده پول پس انداز می شود
[ترجمه گوگل]هر شرکتی که سرمایه گذاری کرده و یا سرپرست خانوار کافی است، می داند که سالیان دراز کردن مسئولیتی در آینده پول صرفه جویی می شود
6. For example, the use by the householder of a room as an office would not normally require permission.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، استفاده از the یک اتاق به عنوان یک دفتر به طور معمول به اجازه نیاز ندارد
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، استفاده توسط صاحب خانه از یک اتاق به عنوان یک دفتر به طور معمول نیاز به اجازه ندارد
7. Sanipet provide the householder with a 12-litre sealed plastic container, together with a handy scoop and spatula set.
[ترجمه ترگمان]Sanipet با یک ظرف پلاستیکی بسته ۱۲ لیتری، همراه با یک قاشق چوبی و spatula دستی، the را فراهم می کنند
[ترجمه گوگل]Sanipet خانه دار را با یک ظرف پلاستیکی مهر و موم شده 12 لیتری همراه با یک چاقوی دستی و اسپاتل آماده می کند
8. No. 3 tells the groggy householder to get up so he can stick the knife in him.
[ترجمه ترگمان]شماره ۳ به the می گوید که باید بلند شود تا بتواند چاقو را در او فرو کند
[ترجمه گوگل]شماره 3 به خانوار خوابیده می گوید که می تواند بلند شود تا بتواند چاقوی او را بگیرد
9. Timber cladding also requires the householder to perform regular maintenance, as described above.
[ترجمه ترگمان]همچنین ماده روکش چوب برای انجام نگهداری منظم، همان طور که در بالا توضیح داده شد، نیاز به تعمیر و نگهداری منظم دارد
[ترجمه گوگل]روکش چوب تخته همچنین نیاز به نگهداری خانه را دارد، همانطور که در بالا توضیح داده شد
10. The householder makes the application and he/she must also be elderly.
[ترجمه ترگمان]The این درخواست را می کند و او نیز باید مسن باشد
[ترجمه گوگل]صاحب خانه برنامه را اجرا می کند و او نیز باید سالمند باشد
11. Faced with economic doom and gloom, the average householder simply goes to the shops, according to a survey today.
[ترجمه ترگمان]براساس تحقیقی که امروز انجام شد، متوسط householder که با سرنوشت و تیرگی اقتصادی مواجه هستند، به سادگی به مغازه ها می رود
[ترجمه گوگل]طبق یک نظرسنجی امروز، در معرض عذاب و نومیدی اقتصادی، به طور متوسط خانوار به خانه می رود
12. The householder in the first earns £30,000.
[ترجمه ترگمان]\"householder\" در طبقه اول ۳۰،۰۰۰ یورو به دست آورد
[ترجمه گوگل]خانه دار در ابتدا 30 هزار پوند دریافت می کند
13. The householder awakens from his slumber, somewhat surprised.
[ترجمه ترگمان]The از خواب بیدار می شود و تا حدی شگفت زده شده است
[ترجمه گوگل]خانه دار از خوابش بیدار می شود، تا حدودی شگفت زده می شود
14. The majority of people never progress beyond the householder stage.
[ترجمه ترگمان]اکثریت مردم هرگز فراتر از مرحله householder پیشرفت نمی کنند
[ترجمه گوگل]اکثریت مردم هرگز فراتر از مرحله خانه دار شدن نمی روند
15. The bad news for the average householder is written large, while the good news is in small print.
[ترجمه ترگمان]خبر بد برای متوسط householder به طور متوسط نوشته می شود، در حالی که اخبار خوب در چاپ کوچک است
[ترجمه گوگل]خبر بد برای متوسطه خانوار بزرگ نوشته شده است، در حالی که اخبار خوب در چاپ کوچک است