کلمه جو
صفحه اصلی

injudicious


معنی : بی عقل، غیر عاقلانه، بی احتیاط، بی خردانه
معانی دیگر : با قضاوت غلط، خلاف مصلحت، نابخردانه، نسنجیده

انگلیسی به فارسی

غیر عاقلانه، بی خردانه، بی عقل، بی احتیاط


بدیهی، بی عقل، غیر عاقلانه، بی خردانه، بی احتیاط


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: injudiciously (adv.), injudiciousness (n.)
• : تعریف: lacking in or poor in judgment; rash or unwise.
متضاد: judicious
مشابه: ill-advised, imprudent, mad

• indiscreet; showing a lack of judgement, unwise
something or someone that is injudicious shows poor judgement; a formal word.

مترادف و متضاد

بی عقل (صفت)
insane, unmeaning, frantic, injudicious

غیر عاقلانه (صفت)
unreasonable, unwise, injudicious, ill-advised

بی احتیاط (صفت)
rash, imprudent, improvident, injudicious, indiscreet, incautious, unadvised

بی خردانه (صفت)
injudicious

imprudent


Synonyms: foolish, impulsive, rash, unwise, indiscreet


جملات نمونه

1. He has apologized for his injudicious remarks.
[ترجمه ترگمان] اون به خاطر حرف های احمقانه اون معذرت خواهی کرد
[ترجمه گوگل]او از اظهارات ناخوشایند خود عذرخواهی کرده است

2. He blamed injudicious comments by bankers for last week's devaluation.
[ترجمه ترگمان]او نظرات نادرست خود را توسط بانکداران برای کاهش ارزش هفته گذشته مورد انتقاد قرار داد
[ترجمه گوگل]او انتقادات ناخوشایند توسط بانکداران را برای کاهش ارزش هفته گذشته متهم کرد

3. Now would be an injudicious moment to ask for a rise.
[ترجمه ترگمان]حالا فرصت مناسبی برای بلند کردن یک قیام خواهد بود
[ترجمه گوگل]اکنون یک لحظه نجیبانه برای درخواست افزایش است

4. The word injudicious was passed around.
[ترجمه ترگمان]واژه بد بو از کنارش گذشت
[ترجمه گوگل]کلمه آزار دهنده به اطراف منتقل شد

5. Gray had at the most been a shade injudicious, a little unworldly, perhaps, in his supervision of Jefferson.
[ترجمه ترگمان]خاکستری در خلوت ترین نقطه، یک اشتباه کوچک بود، شاید در زیر نظر او درباره جفرسون، یک اشتباه کوچک بود
[ترجمه گوگل]خاکستری تا به حال بیشتر سایه ای ناخوشایند بوده است، کمی ناگفته، شاید در نظارت او جفرسون

6. Unfortunately, injudicious management of session state can cause serious performance problems.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، مدیریت نادرست دولت جلسه می تواند باعث مشکلات جدی در عملکرد شود
[ترجمه گوگل]متاسفانه، مدیریت ناخوشایند حالت جلسه می تواند مشکلات عملکردی جدی ایجاد کند

7. She had not the habit of taking injudicious risks in any market.
[ترجمه ترگمان]او عادت نداشت که در هر بازاری ریسک کند
[ترجمه گوگل]او عادت به مصرف خطرات ناخوشایندی در هر بازار نداشت

8. And the WHO, burned by injudicious comments from one of its top officials during the bird flu epidemic, has been more measured in its comments (see Bird flu: the role of science journalists).
[ترجمه ترگمان]و WHO، که از طرف یکی از مقامات ارشد آن در طول شیوع بیماری همه گیر آنفلوآنزای مرغی، مورد استفاده قرار گرفته است، در نظر خود بیشتر سنجیده شده است (مراجعه به آنفلوآنزای مرغی: نقش روزنامه نگاران علمی)
[ترجمه گوگل]و WHO، که توسط نظرات یک نفر از مقامات بلندپایۀ خود در طول اپیدمی آنفولانزای مرغی سوزانده شده است، در نظراتش اندازه گیری شده است (نگاه کنید به آنفولانزای مرغی: نقش روزنامه نگاران علمی)

9. She had not the habit of taking injudicious risks in any market, worldly or other.
[ترجمه ترگمان]او عادت نداشت که در هر بازاری، دنیایی مادی و یا دیگر ریسک کند
[ترجمه گوگل]او عادت به مصرف خطرات ناخوشایندی در هر بازار، دنیوی یا دیگر ندارد

10. This force once made Shi Yuzhu's system injudicious, I believe[sentence dictionary], it also can become the nightmare with Changjiang Delta real spring likewise.
[ترجمه ترگمان]این نیرو زمانی که سیستم Shi Yuzhu را از آن خود کرد، باور دارم [ فرهنگ لغت [ جمله ] نیز می تواند تبدیل به کابوس شده با Changjiang دلتای واقعی شود
[ترجمه گوگل]این نیروی زمانی که سیستم شیی یوزو را به طور غیرمجاز ساخته بود، به اعتقاد من [لغت فرهنگ لغت]، آن را نیز می تواند به کابوس با Changjiang دلتا واقعی بهار به همین ترتیب

11. It is a strange malady that strikes following a stunning election victory and tests your ability to avoid injudicious and arrogant actions.
[ترجمه ترگمان]این یک بیماری عجیب است که به دنبال پیروزی خیره کننده انتخابات است و توانایی شما برای اجتناب از اقدامات خودسرانه و خودخواهانه را امتحان می کند
[ترجمه گوگل]این بدبختی عجیب و غریب است که پس از یک پیروزی خیره کننده انتخابات اعتصاب می کند و توانایی شما را در جلوگیری از اقدامات ناعادلانه و متکبرانه تست می کند

12. The legal system flounders in its own morass of indefensible defendants, incoherent witnesses, and injudicious jurists.
[ترجمه ترگمان]نظام حقوقی در باتلاقی از متهمان غیرقابل دفاع، گواهان incoherent، و حقوقدانان بود
[ترجمه گوگل]نظام حقوقی در حبس خود متهمان غیرقابل انکار، شاهدان ناخوشایند و حقوقدانان متخلف است

13. John Glendenen was dropped at gully on two and also survived a couple of injudicious waves outside the off stump.
[ترجمه ترگمان]جان Glendenen به دو طرف دره سرازیر شد و از چند حرکت نسنجیده در بیرون از کنده درخت جان سالم به در برد
[ترجمه گوگل]جان گلندنن در دوزخ به دو قسمت تقسیم شد و همچنین دو زوج موجی غیر قابل تحمل در خارج از پاره شدن جان سالم به در برد

14. Sir Keith Joseph, the right's standard-bearer, blew it with an injudicious speech about the underclass.
[ترجمه ترگمان]سر کیت جوزف، حامل استاندارد اویل، آن را با یک سخنرانی دیوانه وار در مورد the منفجر کرد
[ترجمه گوگل]سر کیت یوزف، حامی استاندارد حق، آن را با یک سخنرانی unudicious در مورد زیر کلاس منفجر کرد

15. No matter you are knowledgeable, or self-glorification, you boss is possibly more vulgar and injudicious than you think. But you have to listen to him everyday.
[ترجمه ترگمان]مهم نیست که شما اطلاعات بیشتری داشته باشید، یا بیشتر از این که فکر می کنید، boss از آن than است که شما فکر می کنید ولی باید هر روز بهش گوش بدی
[ترجمه گوگل]مهم نیست که شما آگاه هستید یا خودت شکوه می کنی، رئیس شما احتمالا بیشتر عجیب و غریب و غیر قابل تحمل است اما شما باید هر روز به او گوش فرا دهید


کلمات دیگر: