1. He listens with an alert, humorless expression.
[ترجمه ترگمان]او با حالت جدی و جدی به حرف هایش گوش می دهد
[ترجمه گوگل]او با یک هشدار، بیان احساسات بی ادب گوش می دهد
2. The only human notes in the dull and humorless whining are cigarette references.
[ترجمه ترگمان]تنها یادداشت های انسانی در این ناله کسل کننده و ناهنجار، منابع سیگار هستند
[ترجمه گوگل]تنها یادداشتهای انسانی در نازک شدن و خستگی نکردن، مراجع سیگار هستند
3. Defining and analyzing humor is a pastime of humorless people.
[ترجمه ترگمان]تعریف و تجزیه و تحلیل شوخ طبعی، تفریح و تفریح مردم است
[ترجمه گوگل]تعریف و تجزیه و تحلیل طنز یک سرگرم کننده از افراد بی ادبی است
4. Quaritch is a humorless man, thicknecked and barrel-chested, with one side of his face twisted by the scars from an encounter with some Pandoran predator.
[ترجمه ترگمان]Quaritch یک آدم بی humorless، سینه و سینه، با یک طرف صورتش براثر برخورد با یک برخورد با یک شکارچی Pandoran
[ترجمه گوگل]Quaritch یک مرد بی ادعا است، با ضخامت زیاد و چنگال باریک، که یک طرف چهره اش از زخم های ناشی از برخورد با برخی از شکارچیان پاندورن پیچیده شده است
5. Most of these books are humorless.
[ترجمه ترگمان]بیشتر این کتاب ها جدی نیستند
[ترجمه گوگل]اکثر این کتاب ها بی ادبی هستند
6. It was a humorless wink; a wink of warning.
[ترجمه ترگمان]یک چشمک تلخ بود؛ یک چشمک نشانه هشدار
[ترجمه گوگل]این یک جادوی بی نظیر بود؛ یک چشمک زدن از هشدار
7. Does the writer sound crooked or honest, humorless or playful?
[ترجمه ترگمان]آیا نویسنده راست یا صادق، عبوس و یا بازیگوش است؟
[ترجمه گوگل]آیا نویسنده صدای کور یا صادقانه، بی ادب یا بازیگوش است؟
8. The authorities took their usual humorless approach to this flight of fancy.
[ترجمه ترگمان]مقامات بر حسب عادت همیشگی خود به این پرواز رویایی نزدیک شدند
[ترجمه گوگل]مقامات رویکرد معمول خود را به این پرواز فانتزی انجام دادند
9. A "Saturnine" disposition is typically humorless and somewhat grim.
[ترجمه ترگمان]خلق و خوی \"Saturnine\" معمولا جدی و تاحدودی ناخوشایند است
[ترجمه گوگل]حالت 'Saturnine' به طور معمول بی ادعا و تا حدودی تلخ است
10. SEVEN HUMORLESS MEN sIt 'sideside at a long table. An empty chair faces them.
[ترجمه ترگمان]هفت humorless MEN در یک میز بلند یک صندلی خالی روی آن ها قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]سیزده مرد نابالغ در یک جدول طولانی در کنار یکدیگر قرار می گیرند صندلی خالی به آنها نگاه می کند
11. We waited to have our visas minutely examined by security police with green uniforms and humorless expressions.
[ترجمه ترگمان]ما منتظر بودیم که visas را با دقت بررسی کنیم و پلیس را با لباس سبز و قیافه های عبوس بررسی کنیم
[ترجمه گوگل]ما صبر کردیم تا ویزای ما به طور دقیق توسط پلیس امنیت با لباس های سبز و عبارات خنده دار مورد بررسی قرار گیرد
12. Not " getting " deception or nuance, they are straitlaced and humorless.
[ترجمه ترگمان]نه \"به دست آوردن\" فریب یا ظرافت بودن \"، آن ها straitlaced و جدی هستند
[ترجمه گوگل]'گرفتن' فریب و یا نجیب زدن، آنها straitlaced و بی ادب هستند
13. When even survival is questionable any discourse on human rights becomes a humorless joke.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که حتی بقا سوال برانگیز است، هر گفتمانی درباره حقوق بشر به یک شوخی جدی تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]هنگامی که حتی بقای سوالی است، هر گفتمانی در مورد حقوق بشر به یک شوخی بی ادب تبدیل می شود