کلمه جو
صفحه اصلی

excrescency


معنی : بر امدگی، اماس گیاهی یا حیوانی، رویش نانجار نسوج، رشد زائد
معانی دیگر : آماسگی، بیرون زدگی، برآمدگی، رویش ناهنجارنسوج

انگلیسی به فارسی

آماس گیاهی یا حیوانی، برآمدگی، رویش ناهنجار بافت‌ها، رشد زائد


فوق العاده، اماس گیاهی یا حیوانی، رویش نانجار نسوج، رشد زائد، بر امدگی


انگلیسی به انگلیسی

• excrescence; condition of being excrescent

مترادف و متضاد

بر امدگی (اسم)
eminence, nook, projection, excrescence, mound, bulge, protuberance, protuberancy, granulation, bump, overhang, knob, knop, nub, stigma, promontory, ledge, burr, tumor, convexity, ganglion, node, nodule, knurl, eminency, turgescence, excrescency, ridge, gibbosity, outgrowth, knur, verruca, whaleback

اماس گیاهی یا حیوانی (اسم)
excrescency

رویش نانجار نسوج (اسم)
excrescency

رشد زائد (اسم)
excrescency


کلمات دیگر: