کلمه جو
صفحه اصلی

flyblow


معنی : تخم مگس، نوزاد حشرات ومگس، تخم گذاشتن
معانی دیگر : لیسه ی مگس، (روی گوشت و خوراک) تخم گذاری کردن (مگس)، در مورد مگس تخم گذاشتن، تخم مگس، الوده به تخم مگس کردن، تخم مگس گذاشتن در

انگلیسی به فارسی

تخم مگس، نوزاد حشرات و مگس، (درمورد مگس) تخم گذاشتن


پرواز، تخم مگس، نوزاد حشرات ومگس، تخم گذاشتن


انگلیسی به انگلیسی

• egg or young larvae deposited by blowfly; maggot
deposit larva or flyblow on (meat or other food); contaminate; taint

مترادف و متضاد

تخم مگس (اسم)
flyblow

نوزاد حشرات و مگس (اسم)
flyblow

تخم گذاشتن (فعل)
hatch, flyblow, oviposit


کلمات دیگر: