کلمه جو
صفحه اصلی

insipidity


معنی : بی مزگی
معانی دیگر : بی مزگی

انگلیسی به فارسی

بی مزگی


بی ضرر بودن، بی مزگی


انگلیسی به انگلیسی

• lack of flavor, blandness; lifelessness, dullness, lack of interest

مترادف و متضاد

بی مزگی (اسم)
vapidity, platitude, insipidity

جملات نمونه

1. It avirulent, insipidity, do not light, excitant odour is not had in construction.
[ترجمه ترگمان]It، insipidity، روشن نیست، بو بدون بو در ساخت وساز وجود ندارد
[ترجمه گوگل]آن آروولنت، بی ضرر، نور را نداشته، بوی هیجان انگیز در ساخت و ساز ندارد

2. Suitable for collocation insipidity food, odd drink and taste.
[ترجمه ترگمان]مناسب برای همنشینی، غذا، نوشیدنی و مزه عجیب
[ترجمه گوگل]مناسب برای جابجایی بدون مواد غذایی، نوشیدنی عجیب و غریب و مزه

3. So depressed, life is so bitter insipidity.
[ترجمه ترگمان]زندگی بسیار افسرده و کسل کننده است
[ترجمه گوگل]بنابراین افسرده، زندگی بسیار ناخوشایند است

4. It can meet the food directly. Innocuity, insipidity, no volatiles, high temperature resistance, crack resistance contribute to its perfect waterproof effection.
[ترجمه ترگمان]آن می تواند مستقیما غذا را برآورده کند Innocuity، insipidity، volatiles، مقاومت دما بالا، مقاومت در برابر ترک به effection ضد آب و ضد آب کمک می کند
[ترجمه گوگل]می تواند غذا را مستقیما ملاقات کند بی نظمی، بی نظمی، بدون فرار، مقاومت در برابر حرارت بالا، مقاومت در برابر ترک، به نفع کامل ضد آب خود کمک می کند

5. Mouth insipidity, the stomach is a bit acerbity, be how to return a responsibility?
[ترجمه ترگمان]Mouth، شکمش کمی acerbity، و چگونه باید مسئولیت را بر عهده بگیرد؟
[ترجمه گوگل]ناشتا دهان، معده کمی دشوار است، چگونه می توان یک مسئولیت را به عهده گرفت؟

6. Avirulent insipidity of together with SMC, without radiation, put an end to the air that housing materials of tradition of room internal cause causes to pollute, advantageous human body is healthy.
[ترجمه ترگمان]Avirulent insipidity با SMC، بدون تابش، می تواند به هوا پایان دهد که مواد مسکن سنتی و سنتی اتاق باعث آلوده کردن آن می شوند، بدن مفید انسان سالم است
[ترجمه گوگل]بی عیب و نقص Avirulent همراه با SMC، بدون تابش، پایان دادن به هوا است که مواد مسکن سنت از اتاق داخلی داخلی باعث آلودگی، بدن انسان مطلوب سالم است

7. Why does recent leucorrhoea resemble sizy and colorless insipidity?
[ترجمه ترگمان]چرا leucorrhoea اخیر شبیه sizy و کسالت بار است؟
[ترجمه گوگل]چرا leucorrhoea اخیر به بی نظمی و بی رنگ است؟

8. Innocuity, insipidity, no volatiles, high temperature resistance, crack resistance contribute to its perfect waterproof effection.
[ترجمه ترگمان]Innocuity، insipidity، volatiles، مقاومت دما بالا، مقاومت در برابر ترک به effection ضد آب و ضد آب کمک می کند
[ترجمه گوگل]بی نظمی، بی نظمی، بدون فرار، مقاومت در برابر حرارت بالا، مقاومت در برابر ترک، به نفع کامل ضد آب خود کمک می کند

9. The insipidity of the meeting was exactly such as Elinor had expected.
[ترجمه ترگمان]The جلسه دقیقا همان چیزی بود که الی نور انتظار داشت
[ترجمه گوگل]بی نظمی جلسه دقیقا مانند Elinor انتظار می رود

10. Its characteristic is long do not fade, natural, beautiful, avirulent insipidity.
[ترجمه ترگمان]مشخصه آن طولانی است، محو نمی شود، طبیعی، زیبا و کسل کننده
[ترجمه گوگل]ویژگی آن طولانی است محو شدن نیست، طبیعی، زیبا، بی نظیر avirulent

11. After working, hairstyle is long do not change, still can raise hair, natural insipidity, be a kind finalize the design naturally fixature .
[ترجمه ترگمان]بعد از کار، مدل موی خیلی بلند است و تغییر نمی کند، و هنوز هم می تواند موهاش و insipidity طبیعی را بالا ببرد و به طور طبیعی طراحی کند
[ترجمه گوگل]پس از کار، مدل موی بلند مدت تغییر نمی کند، هنوز می تواند مو را افزایش دهد، ناخوشایند طبیعی، به نوعی نهایی کردن طراحی به طور طبیعی ثابت می شود

12. The act he had prefigured for weeks with a thrill of pleasure, yet it was no less than a miserable insipidity to him now that it had come.
[ترجمه ترگمان]کاری که هفته ها بر جای مانده بود، با لرزشی از لذت، با این حال، حالا دیگر کم تر از یک عمر بی روح برایش کسل کننده بود
[ترجمه گوگل]عمل او برای هفته ها با هیجان لذت از پیش تعریف شده بود، در حال حاضر آن را نه کمتر از یک ناسپاس مضحک به او بود

13. The state of product is yellow white acicular crystal and insipidity.
[ترجمه ترگمان]وضعیت محصول، زرد و insipidity است
[ترجمه گوگل]وضعیت محصول بلور بی رنگ زرد و بی رنگ است

14. Mediocrity is the law of your existence. Your days are remarkable for nothing but sameness and insipidity . Yet you may live a great life.
[ترجمه ترگمان]حد وسط، قانون وجود شماست روزه ای شما برای هیچ چیز غیر معمولی و خسته کننده است با این حال، شما ممکن است زندگی خوبی داشته باشید
[ترجمه گوگل]متوسط ​​بودن قانون وجود شماست روزهای شما برای هیچ چیز قابل توجه نیستند، اما همانند بودن و ناامیدی با این حال شما ممکن است یک زندگی عالی زندگی کنید


کلمات دیگر: