1. The case study on phthisis for locating the focus proves the efficiency and the precision of the algorithm.
[ترجمه ترگمان]مطالعه موردی روی phthisis برای پیدا کردن محل تمرکز، کارایی و دقت الگوریتم را اثبات می کند
[ترجمه گوگل]مطالعه موردی در این زمینه برای تعیین محل تمرکز اثربخشی و دقت الگوریتم را نشان می دهد
2. To explore the clinical characteristic of phthisis and diabetes, provide information for diagnosis and treatment.
[ترجمه ترگمان]برای بررسی ویژگی های بالینی of و دیابت، اطلاعات مربوط به تشخیص و درمان را فراهم کنید
[ترجمه گوگل]برای بررسی ویژگی بالینی فتسیس و دیابت، اطلاعات برای تشخیص و درمان ارائه می شود
3. Has he ever had pulmonary tuberculosis?For example, phthisis or.
[ترجمه ترگمان]آیا او تا به حال سل ریوی داشته است؟ برای مثال، phthisis یا
[ترجمه گوگل]آیا او تا به حال سل ریوی ریه داشته است؟ به عنوان مثال، phthisis یا
4. The prevalence of tracheitis, pneumonia, phthisis, hypertension, arthritis, keratitis, and coronary disease increased with age.
[ترجمه ترگمان]شیوع اسهال، ذات الریه، کلسترول، فشار خون، ورم مفاصل، ورم مفاصل، و بیماری های عروقی با گذشت زمان افزایش یافت
[ترجمه گوگل]شیوع تراکیت، پنومونی، فتسیس، فشار خون بالا، آرتریت، کراتیت و بیماری های عروق کرونر با سن افزایش می یابد
5. Apoplexy is no longer to be feared, but phthisis is there.
[ترجمه ترگمان]جای ترس از سکته نیست، اما سل در آنجاست
[ترجمه گوگل]آپوپکی دیگر از ترس نترس، اما فتحی این است
6. Western medicine is very effective in treating phthisis.
[ترجمه ترگمان]پزشکی غربی در درمان phthisis بسیار موثر است
[ترجمه گوگل]طب غربی در درمان phthisis بسیار موثر است
7. The Chinese medicine is used for remedying phthisis, bone tuberculosis and lumbar tuberculosis in hemoptysis period.
[ترجمه ترگمان]داروی چینی برای درمان phthisis، استخوان tuberculosis و کمری در دوره hemoptysis مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]دارو چینی برای درمان فتسیس، سل استخوان و سل ریوی کمری در دوره هموپتزی استفاده می شود
8. Objective:In this paper, the law of phthisis sufferers complicating with lower respiratory tract infection in hospital is summarized.
[ترجمه ترگمان]هدف: در این مقاله، قانون مبتلایان به phthisis پیچیده با عفونت دستگاه تنفسی پایین در بیمارستان بطور خلاصه ارائه شده است
[ترجمه گوگل]هدف در این مقاله، قانون بیماران مبتلا به فتق دیسک کمپلمان با عفونت دستگاه تنفس پایین در بیمارستان بستری شده است
9. Conclusion Phthisis and diabetes should take a comprehensive treatment, and tight control of blood sugar.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری phthisis و دیابت باید یک درمان جامع و کنترل سخت قند خون را در نظر بگیرند
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: فتیس و دیابت باید درمان جامع و کنترل شدید قند خون را انجام دهند
10. Advance medicine technologies, such as vaccine, protect us from infantile paralysis, smallpox, and phthisis.
[ترجمه ترگمان]فن آوری های پزشکی پیشرفته مانند واکسن، از ما در برابر فلج اطفال، بیماری آبله و phthisis محافظت می کنند
[ترجمه گوگل]فن آوری های پیشرفته پزشکی، مانند واکسن، ما را از فلج بچه، باله و phthisis محافظت می کند
11. At the early age of forty-three he died of phthisis.
[ترجمه ترگمان]در اوایل چهل و سه سالگی در اثر phthisis درگذشت
[ترجمه گوگل]در اوایل قرن بیست و یکم، او از فتیش درگذشت
12. By combining with present situations of diagnosis and treatment of pulmonary tuberculosis, this paper points out significance and advantage of treating phthisis by means of Chinese medicine.
[ترجمه ترگمان]این مقاله با ترکیب با شرایط کنونی تشخیص و درمان سل ریوی، اهمیت و مزایای درمان phthisis با استفاده از طب سنتی چینی را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]با ترکیب با شرایط کنونی تشخیص و درمان سل ریوی، این مقاله اهمیت و مزیت درمان فتسیس را با استفاده از طب چینی نشان می دهد
13. It is appropriate for lower female sexual function, tough skin, weakness after childbearing, phthisis and cough, sucking blood, continuous sweating, nervous exhaustion and so on.
[ترجمه ترگمان]برای عملکرد جنسی زن پایین تر، پوست سخت، ضعف بعد از زایمان، مکیدن خون، عرق کردن مداوم، عرق ریختن مداوم، خستگی عصبی و غیره مناسب است
[ترجمه گوگل]مناسب برای عملکرد جنسی پایین زنان، پوست سخت، ضعف پس از بارداری، فتیش و سرفه، مکیدن خون، عرق مداوم، خستگی عصبی و غیره مناسب است
14. There is no reason to believe that typhoid or scarlet fever or phthisis can be successfully treated by a woman physician in one way and by a man physician in another way.
[ترجمه ترگمان]هیچ دلیلی وجود ندارد که باور کنید حصبه یا سل یا سل یا سل یا سل یا سل یا از طریق یک پزشک در یک طرف و بوسیله یک پزشک در راه دیگری درمان شود
[ترجمه گوگل]هیچ دلیلی وجود ندارد که معتقد باشیم که تب و یا تیرگی خالص یا اسفناسی می تواند توسط یک پزشک زن به طور یکنواخت و به روش دیگری توسط پزشک یک مرد درمان شود