کلمه جو
صفحه اصلی

execration


معنی : تنفر، نفرت، زشتی، نفرین، لعنت، مایهءنفرت
معانی دیگر : ناسزا، فحش، دشنام، لعن و طعن، ناسزا گویی، دشنام دادن، انزجار، بیزاری، آژیغ، دل سیری

انگلیسی به فارسی

اعدام، نفرین، تنفر، نفرت، لعنت، مایهءنفرت، زشتی


نفرت، تنفر، نفرین، لعنت، مایه نفرت، زشتی


انگلیسی به انگلیسی

• hatred, loathing; curse

مترادف و متضاد

تنفر (اسم)
hate, abhorrence, disgust, hatred, distaste, loathing, repulsion, execration, detestation, disrelish, teen

نفرت (اسم)
hate, disgust, phobia, hatred, loathing, aversion, abomination, malice, enmity, execration, detestation, odium

زشتی (اسم)
inelegance, abomination, obscenity, homeliness, beastliness, deformation, flagrance, flagrancy, execration, inconcinnity, opprobrium, odium

نفرین (اسم)
curse, cuss, imprecation, malison, execration

لعنت (اسم)
curse, cuss, damnation, malediction, execration

مایهءنفرت (اسم)
execration

hating


Synonyms: abhorrence, abomination, anathema, blasphemy, condemnation, contempt, curse, cursing, cussing, damnation, denunciation, detestation, detesting, excoriation, hatred, imprecation, loathing, malediction, odium, profanity, swearing, vilification


Antonyms: liking, loving


جملات نمونه

1. the people's execration
لعن و طعن مردم

2. I can already hear the howls of execration: now you're claiming that this cooling is the result of warming!
[ترجمه ترگمان]حالا ادعا می کنید که این خنک شدن نتیجه گرم شدن است!
[ترجمه گوگل]من قبلا می توانم صدای انفجار را بشنوم: اکنون ادعا می کنید که این خنک کننده در اثر گرم شدن است!

3. The sense of wrongs, the injustices, the oppression, extortion, and pillage of twenty years suddenly and found voice in a raucous howl of execration.
[ترجمه ترگمان]حس of، the و injustices، ظلم، اخاذی، و غارت بیست سال، ناگهان و ناگهان صدایی را در صدای ناهنجار of پیدا کرد
[ترجمه گوگل]احساس غرور، بی عدالتی، ظلم و ستم، اخاذی و غارت از بیست سال ناگهان و صدایی در صدای غم و اندوه اذیت شد

4. Results: The result indicated that early intervention for CKD had reduced the execration of clinical value.
[ترجمه ترگمان]نتایج: نتیجه نشان داد که مداخله اولیه برای CKD the و execration ارزش بالینی را کاهش داده است
[ترجمه گوگل]یافته ها: نتایج نشان داد که مداخله زودهنگامی برای CKD موجب کاهش ارزش بالینی شده است

5. The administrative implementation system in Tai Wan is very helpful for the mainland to make the law of arbitrary administrative execration.
[ترجمه ترگمان]سیستم اجرایی اجرایی در تای Wan برای سرزمین اصلی بسیار مفید است تا قانون of اجرایی را ایجاد کند
[ترجمه گوگل]سیستم پیاده سازی اداری در تای وان برای سرزمین اصلی بسیار مفید است که قانون اعدام اداری خودسرانه را ایجاد کند

6. Therefore your days shall you curse, and the years of your lives shall perish; perpetual execration shall be multiplied, and you shall not obtain mercy.
[ترجمه ترگمان]بنابراین روزگار شما نفرین خواهد شد، و سال ها زندگی شما نابود خواهد شد؛ و نفرت دائمی به زودی افزایش می یابد، و شما هم رحم نخواهید کرد
[ترجمه گوگل]بنابراین روزهای شما لعنت خواهید شد و سالهای زندگی شما از بین خواهد رفت اعدام دائمی باید افزایش یابد و شما نباید رحم کنید

the people's execration

لعن و طعن مردم



کلمات دیگر: