کلمه جو
صفحه اصلی

insolvence


معنی : درماندگی، اعسار، عجز از پرداخت دیون
معانی دیگر : insolvency درماندگی

انگلیسی به فارسی

( insolvency ) درماندگی، اعسار، عجز از پرداخت دیون


ورشکستگی، درماندگی، اعسار، عجز از پرداخت دیون


مترادف و متضاد

درماندگی (اسم)
inability, prostration, insolvency, insolvence

اعسار (اسم)
insolvency, insolvence

عجز از پرداخت دیون (اسم)
insolvency, insolvence


کلمات دیگر: