کلمه جو
صفحه اصلی

hummingbird


معنی : مرغ مگس خوار، مرغ زرین پر
معانی دیگر : (جانور شناسی) مرغ مگس (تیره ی trochilidae و راسته ی apodiformes - پرندگان بسیار کوچک بومی امریکا)، مره مگس خوار، مره زرین پر، یکجور مره مگس خوار، مره زرین پر

انگلیسی به فارسی

(جانورشناسی) مرغ مگس خوار، مرغ زرین پر


زرین پر، زرین بال، مرغ مگس خوار، مرغ زرین پر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: any of numerous mostly tropical American birds that are usu. very small and have long slender bills, narrow wings that beat very rapidly, and bright-colored, iridescent plumage.

• tiny american bird whose rapidly flapping wings produce a humming sound
a hummingbird is a very small brightly coloured bird with small powerful wings that make a humming sound as they vibrate.
type of small bird

مترادف و متضاد

مرغ مگس خوار (اسم)
flycatcher, hummingbird

مرغ زرین پر (اسم)
hummingbird

جملات نمونه

1. The hummingbird beats its wings at great speed.
[ترجمه ترگمان]مرغ مگس خوار با سرعت زیادی بال خود را می زند
[ترجمه گوگل]همدردی بال خود را با سرعت بسیار بالا می برد

2. She was some sort of cross between a hummingbird and an earth mover.
[ترجمه ترگمان]اون یه نوع صلیب بود بین مرغ مگس خوار و یه کارگر زمینی
[ترجمه گوگل]او یک نوع صلیب بین یک پرتقال و زمین بود

3. The hummingbird which feeds on it must therefore visit many plants, one after another.
[ترجمه ترگمان]بنابراین مرغ مگس خوار که از آن تغذیه می کند باید از بسیاری از گیاهان، یکی بعد از دیگری دیدن کند
[ترجمه گوگل]بنابراین پرتقالی که آن را تغذیه می کند، باید گیاهان زیادی را بگذراند، یکی پس از دیگری

4. He was standing over by the windows watching hummingbird in the shrimp plant.
[ترجمه ترگمان]او کنار پنجره ایستاده بود و مرغ مگس خوار را در گیاه میگو تماشا می کرد
[ترجمه گوگل]او ایستاده بود و پنجره ها را تماشا می کند

5. Whoever was responsible for the interior decoration of Hummingbird House had subtly co-ordinated paler, more restful shades of sun-gold and sea-blue.
[ترجمه ترگمان]هر کس که مسیول دکوراسیون داخلی خانه مرغ مگس خوار بود، رنگ پریده تر شده بود، سایه های ملایم تری از آفتاب - طلایی و دریایی - آبی
[ترجمه گوگل]هرکسی که مسئول دکوراسیون داخلی خانه Hummingbird بود، طلایی تر، سایه های آرام تر از آفتاب طلای و آبی را هماهنگ کرد

6. Hummingbird will also introduce version 3 of exceed/W, its personal computer X Server software for Windows.
[ترجمه ترگمان]مرغ مگس خوار همچنین نسخه ۳ از سیستم عامل ویندوز سرور X را برای ویندوز ارایه می دهد
[ترجمه گوگل]Hummingbird همچنین نسخه 3 از تجاوز / W، نرم افزار رایانه شخصی X سرور خود را برای ویندوز معرفی می کند

7. An artfully designed stained-glass hummingbird seems a fitting object to remind us of our stay in this peaceful, bird-rich town.
[ترجمه ترگمان]یک مرغ مگس خوار با شیشه های رنگی که به صورت هنرمندانه طراحی شده است، یک شی مناسب برای یادآوری ماندن ما در این شهر آرام و پر از پرنده به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]یک جواهرساز شیشه ای رنگارنگ طراحی شده به نظر می رسد یک شیوه مناسب برای یادآوری ما از اقامت ما در این شهر صلح آمیز، پرنده است

8. A hummingbird, taking advantage of the dying minutes of daylight, feeds on flower nectar in the fragrant garden.
[ترجمه ترگمان]مرغ مگس خوار، که از دقایق مرگ در هنگام مرگ استفاده می کند، از شهد گل ها در باغچه معطر تغذیه می کند
[ترجمه گوگل]یک پرتقال، با بهره گیری از دقیقه های درخشان نور روز، از شهد گل در باغ معطر استفاده می کند

9. Mother hummingbird feeding her baby, nested in a blood orange tree in Simi Valley, California.
[ترجمه ترگمان]مادر مرغ مگس خوار به کودکش غذا می دهد، در یک درخت پرتقال خون در دره Simi در کالیفرنیا لانه می کند
[ترجمه گوگل]هموروئید مادر تغذیه نوزادش، در یک درخت نارنجی خون در Simi Valley کالیفرنیا قرار دارد

10. The calliope hummingbird weighs only as much as two paper clips, yet it migrates annually between Canada and Mexico.
[ترجمه ترگمان]مرغ مگس خوار مرغ مگس خوار تنها به اندازه دو گیره کاغذ وزن دارد، با این حال هر ساله بین کانادا و مکزیک مهاجرت می کند
[ترجمه گوگل]هموروئید Calliope وزن آن تنها دو برابر کلیپ های کاغذی است، اما هر ساله بین کانادا و مکزیک مهاجرت می کند

11. The weight of five nickels, of a hummingbird, chocolate bar - and perhaps also of a human soul.
[ترجمه ترگمان]وزن پنج سنتی، از مرغ مگس خوار، شکلات و شاید هم چنین روح انسان
[ترجمه گوگل]وزن پنج نیکل، از یک پرتقال، شکلات و شاید هم یک روح انسانی

12. Suddenly I saw a young male ruby-throated hummingbird in what had been a patch of flowering tobacco.
[ترجمه ترگمان]ناگهان من یک مرد جوان طلایی را دیدم که در آن یک تکه توتون پر از تنباکو بود
[ترجمه گوگل]ناگهان من یک مرد جوانی نر و ماده را دیدم که چیزی شبیه به توت فرنگی بود

13. When the hummingbird came inside, I closed thd door behind him, then set up another feeder.
[ترجمه ترگمان]وقتی مرغ مگس خوار به داخل آمد، در را پشت سرش بستم و غذای دیگری را آماده کردم
[ترجمه گوگل]وقتی که پرتقال وارد شد، درب را پشت سر گذاشتم و سپس یک فیدر دیگر را تنظیم کردم

14. The hummingbird is the only bird that can fly backward.
[ترجمه ترگمان]مرغ مگس خوار تنها پرنده ای است که می تواند به عقب پرواز کند
[ترجمه گوگل]پرتقال تنها پرنده ای است که می تواند پرواز کند

15. Have you ever seen a hummingbird?
[ترجمه ترگمان]تا حالا مرغ مگس خوار دیدی؟
[ترجمه گوگل]آیا تا به حال یک پرتقال را دیده اید؟

پیشنهاد کاربران

آواز پرندگان

مرغ مگس خوار

نوعی مرغ

نوعی پرنده که از شیره ی گل ها تغذیه میکنه و کل زندگیش یا در حال گشتن و خوردن اون شیره های گل در جنگل هست یا استراحت اگه چیزایی که گفتم کمکی به شما کرد لایک یادتون نره😉💖


کلمات دیگر: