کلمه جو
صفحه اصلی

excitant


معنی : وسیله القاء، محرک، مهیج، برانگیزنده، قابل تحریک در مقابل التماس
معانی دیگر : برانگیزان، انگیزگر، برانگیزگر، تحریک آور، تحریک کننده، داروی انگیزان، انگیزان، طب وسیله القاء

انگلیسی به فارسی

برانگیزنده، محرک، مهیج، (پزشکی) وسیله القا


هیجان انگیز، وسیله القاء، محرک، برانگیزنده، مهیج، قابل تحریک در مقابل التماس


انگلیسی به انگلیسی

• substance which excites, stimulant
tending to excite or stimulate

مترادف و متضاد

وسیله القاء (اسم)
excitant

محرک (صفت)
motive, actuating, driving, stimulant, provocative, moving, motor, appetizing, impellent, excitant, incitant, locomotive, propellant, motory, propellent

مهیج (صفت)
stimulant, hot-blooded, agitating, exciting, breathtaking, sensational, stimulating, fiery, excitant, racy, hair-raising

برانگیزنده (صفت)
irritant, provocative, impressive, excitant

قابل تحریک در مقابل التماس (صفت)
excitant

جملات نمونه

1. It avirulent, insipidity, do not light, excitant odour is not had in construction.
[ترجمه ترگمان]It، insipidity، روشن نیست، بو بدون بو در ساخت وساز وجود ندارد
[ترجمه گوگل]آن آروولنت، بی ضرر، نور را نداشته، بوی هیجان انگیز در ساخت و ساز ندارد

2. Do not smoke at ordinary times excitant feed etc!
[ترجمه ترگمان]در مواقع عادی سیگار نکشید، و غیره!
[ترجمه گوگل]در عادت غذای هیجان انگیز و غیره سیگار نکشید

3. Curcuma Longa probably include the excitant or antagonist of gastrin receptor.
[ترجمه ترگمان]این شهر احتمالا شامل the یا مخالف گیرنده gastrin است
[ترجمه گوگل]احتمالا Curcuma Longa شامل تحریک کننده یا آنتاگونیست گیرنده گاسترین است

4. Its gust is provided excitant, give the scent that is like field mint, lily of the valley fully, flavor is full-bodied, although more agonized, but recall Gan Tian.
[ترجمه ترگمان]نسیم آن excitant فراهم می کند، بویی که مانند نعنا زمین است را به طور کامل می دهد، و طعم آن کاملا سالم است، اگر چه بیشتر agonized است، اما به خاطر داشته باشید
[ترجمه گوگل]زنگ زدن آن هیجان انگیز است، عطر و طعم آن را مانند نعناع میدان، لیلی دره به طور کامل، عطر و طعم کامل است، هر چند بیشتر agonized، اما به یاد گان تیان

5. As a result of XuWine, the person that excitant food and medicaments are caused, have epigastrium more unwell, aching, anorexia, disgusting, vomiting, general very not serious.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه of، فردی که غذای excitant و medicaments ایجاد می شود، epigastrium، درد، تهوع، تهوع، تهوع، استفراغ، عمومی بسیار جدی نیست
[ترجمه گوگل]در نتیجه XuWine، فردی که مواد غذایی و داروهای هیجان انگیز ایجاد می کند، Epigastrium بیشتر ناله، درد، بی اشتهایی، انزجار، استفراغ، به طور کلی بسیار جدی نیست

6. The kind of the excitant influence the characteristics of hydration products and hydration mechanism.
[ترجمه ترگمان]نوع of، ویژگی های محصولات هیدراسیون و مکانیزم هیدراسیون را تحت تاثیر قرار می دهد
[ترجمه گوگل]نوع تحریک کننده بر ویژگی های محصولات هیدراتاسیون و مکانیزم هیدراتاسیون تأثیر می گذارد

7. Allicin, efficiency element of garlic, has strong excitant smell taste.
[ترجمه ترگمان]Allicin، عامل بهره وری سیر، طعم بویایی قوی دارد
[ترجمه گوگل]آلیسین، عنصر بازده سیر، دارای طعم بوی قوی و شاداب است

8. He has been barred from playing for one year because of his using excitant.
[ترجمه ترگمان]او به دلیل استفاده از excitant به مدت یک سال از بازی محروم شده است
[ترجمه گوگل]او از سالیان متمادی از بازی کردن برای یک سال ممنوع شده است

9. The jojoba essence can get rid of the fine wrinkles, rebuild the natural subacid Waterlipid membrane and prevent the external excitant and harm.
[ترجمه ترگمان]عصاره جوجوبا را می توان از چروک ها خلاص کرد و غشای طبیعی subacid را بازسازی کرد و از آسیب و آسیب خارجی جلوگیری کرد
[ترجمه گوگل]جوهر جاندار می تواند از چین و چروک های خوب خلاص شود، غشای طبیعی Waterlipid Subacid را بازسازی کرده و مانع تحریک و آسیب خارج شود

10. Dietary appropriate is delicate and goluptious, avoid fat, raw or cold food and excitant food.
[ترجمه ترگمان]رژیم غذایی مناسب، ظریف و goluptious است، از چربی، غذای خام یا سرد و غذای excitant اجتناب کنید
[ترجمه گوگل]رژیم غذایی مناسب و حساس است و از غذای چرب، غذای خام و سرما و غذای هیجان انگیز جلوگیری می کند

11. Each concentration stories are based on popular raunch culture, black in the movie adaptation, drama and comic story site and will set in extremely excitant scenes.
[ترجمه ترگمان]هر دو داستان تمرکز بر فرهنگ raunch محبوب، سیاه در فیلم اقتباسی، درام و داستان کمدی است و در صحنه های بسیار excitant قرار خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]هر داستان غلط بر اساس فرهنگ رایج و شگفت انگیز، سیاه و سفید در اقتباس فیلم، نمایش درام و داستان خنده دار است و در صحنه های بسیار هیجان انگیز تنظیم می شود

12. Here, the reporter warns customer, can use when buying adhesive " hear nasally " method, if adhesive is sending out intense excitant odour, be harmful material content exceeds bid likely so.
[ترجمه ترگمان]در اینجا، گزارشگر به مشتری هشدار می دهد، در صورت ارسال چسب \"nasally\" می تواند از مصرف کنندگان استفاده کند، در صورتی که چسب، بوی تند excitant را ارسال می کند، محتوای مواد مضر نیز بیشتر از پیشنهاد قیمت است
[ترجمه گوگل]در اینجا خبرنگار مشتری را هشدار می دهد، می تواند هنگام خرید روش چسباندن به صورت بینی استفاده کند، اگر چسب بوی پرانرژی شدید را تحمیل می کند، محتوای مضر مواد بیش از حد احتمال دارد

13. The animation on TV accords with children psychology, already humorous, abound again excitant, still have incomputable animal, sundry story circumstances appears continuously.
[ترجمه ترگمان]انیمیشن در تلویزیون با روانشناسی کودک که قبلا خنده دار بود دوباره به وفور یافت می شود و هنوز هم حیوان incomputable دارد، و شرایط مختلف داستان به طور مداوم به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]انیمیشن در تلویزیون با روانشناسی کودکان همخوانی دارد، با این حال طنز آمیز، دوباره هیجان انگیز است، هنوز هم حیوانات ناسازگار، شرایط داستان های مختلف به طور مداوم به نظر می رسد

14. The results showed that Rhizoma Curcuma Longa probably include the excitant or antagonist of gastrin receptor.
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که Rhizoma Curcuma احتمالا شامل excitant یا مخالف گیرنده gastrin خواهد بود
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که Rhizoma Curcuma Longa احتمالا شامل عصاره یا آنتاگونیست گاسترین است


کلمات دیگر: