1. milch cows
گاوهای شیرده
2. That milch goat is bagging up well.
[ترجمه ترگمان] اون بز milch داره خوب بازی می کنه
[ترجمه گوگل]این بز گاو شیری خوبی است
3. This lark is going to turn into a milch cow.
[ترجمه ترگمان]این چکاوک تبدیل به گاو شیرده می شود
[ترجمه گوگل]این لارا در حال تبدیل شدن به یک گاو شیری است
4. Thirty milch camels with colts, forty kine, and ten bulls, twenty she asses, and ten foals.
[ترجمه ترگمان]سی گاو شیرده با colts، چهل گاو و ده گاو، بیست گاو نر و ده روبلی
[ترجمه گوگل]سیصد شتر مرغ با کولت، هفت سین و ده گاو، بیست و هشت پا و ده قوچ
5. At the moment, I refer to myself as "shambling amateur", "ambulant pacifier" or "milch cow".
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، من به خودم به عنوان \"shambling amateur\" یا \"گاو milch\" اشاره می کنم
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، به خودم به عنوان 'آماتور شجاعانه'، 'آرامبابایت پستان' یا 'گاو شیری' اشاره میکنم
6. The present invention discloses a milch cow vitamin and mineral nutrition licking block, and its preparing method, belonging to animal nutrition field.
[ترجمه ترگمان]اختراع موجود شامل ویتامین و مواد مغذی معدنی milch و روش آماده سازی آن، تعلق به زمینه تغذیه حیوانات است
[ترجمه گوگل]این اختراع یک بلوک لیس زدن مواد غذایی ویتامین و گاو شیری و روش آماده سازی آن متعلق به زمینه تغذیه حیوانات را تشریح می کند
7. Mothball ox is raised to become milch cow, bring the change of asset value necessarily, derivative the change of a variety of economic benefits.
[ترجمه ترگمان]گاو بسته به گاو تبدیل می شود و تغییر ارزش دارایی را لزوما به همراه دارد و تغییر انواع مزایای اقتصادی را به همراه دارد
[ترجمه گوگل]گاو نر بالغ به منظور تبدیل شدن به گاو شیری افزایش یافته است، تغییر ارزش ارزش دارایی را لزوما، تغییر مشتق از مزایای مختلف اقتصادی
8. I refuse to be a milch cow for your family any longer.
[ترجمه ترگمان]من دی گه از گاو شیرده خوشم نمی یاد
[ترجمه گوگل]من دیگر اجازه ندارم گاو شیری برای خانواده تان داشته باشم
9. They are becoming the milch cow of the family.
[ترجمه ترگمان]آن ها در حال تبدیل شدن به گاو milch خانواده هستند
[ترجمه گوگل]آنها تبدیل به گاو شیری خانواده می شوند
10. It is a black milch cow, though, its milk is white.
[ترجمه ترگمان]با این وجود، این یک گاو milch سیاه است، اما شیر آن سفید است
[ترجمه گوگل]این یک گاو شیری سیاه است، اما شیر آن سفید است
11. Milch cow industry is one of important part of dairy industry, including breeding milch cow, raising milch cow, preventing and cure of the epidemic disease and milk production.
[ترجمه ترگمان]صنعت گاو milch یکی از بخش های مهم صنعت لبنیات است که شامل پرورش گاو، پرورش گاو، پیش گیری و درمان بیماری های همه گیر و تولید شیر می شود
[ترجمه گوگل]صنعت شیر گاو یکی از بخش های مهمی از صنایع لبنی، از جمله گاو پرورش گاو، افزایش گاو شیری، جلوگیری و درمان بیماری های اپیدمی و تولید شیر می باشد
12. Daidzein can encourage animal growth, improve the immunity of animal, aggrandize milk yield of milch cow, improve the quantity, quality and weight of eggs and enhance the function of breed.
[ترجمه ترگمان]Daidzein می تواند رشد حیوانات را تشویق کند، ایمنی حیوان، aggrandize شیر گاو را بهبود بخشد، کمیت، کیفیت و وزن تخم مرغ را بهبود بخشد و عملکرد نژاد را افزایش دهد
[ترجمه گوگل]Daidzein می تواند رشد حیوانات را تشویق کند، ایمنی حیوانات را تقویت کند، تولید شیر را از گاو شیری افزایش می دهد، کمیت، کیفیت و وزن تخم مرغ را بهبود می بخشد و عملکرد این نژاد را افزایش می دهد
13. Part II is about the present status and problems of the milch cow industry.
[ترجمه ترگمان]بخش دوم در مورد وضعیت فعلی و مشکلات صنعت گاو milch است
[ترجمه گوگل]قسمت دوم، وضعیت فعلی و مشکلات صنعت گاو شیری است
14. Meanwhile using artificial soil technology we can renew and improve the quality of our existing grassland and will build new and high quality rangeland and popularize good milch cow.
[ترجمه ترگمان]در عین حال، با استفاده از فن آوری خاک مصنوعی، ما می توانیم کیفیت علفزارهای موجود خود را تجدید و بهبود بخشیم و مراتع جدید و باکیفیت را بسازیم و گاو milch خوب مشهور کنیم
[ترجمه گوگل]در عین حال با استفاده از تکنولوژی خاک مصنوعی می توانیم کیفیت مزرعه فعلی ما را بهبود بخشیم و مراتع جدید و با کیفیت بالا را بسازیم و گاو شیری خوب را بسازیم