کلمه جو
صفحه اصلی

excogitate


معنی : اندیشیدن، از خود در آوردن، ابتکار کردن، ابداع کردن
معانی دیگر : (بادقت و به طور کامل) اندیشیدن، تعمق کردن، ژرف اندیش کردن

انگلیسی به فارسی

اندیشیدن، ابتکارکردن، ابداع کردن


تعجب، از خود در آوردن، اندیشیدن، ابتکار کردن، ابداع کردن


انگلیسی به انگلیسی

• discover, invent

مترادف و متضاد

اندیشیدن (فعل)
hatch, think, contemplate, speculate, excogitate

از خود در آوردن (فعل)
invent, dream up, excogitate, fabricate

ابتکار کردن (فعل)
initiate, excogitate, schematize

ابداع کردن (فعل)
invent, excogitate, mastermind

think about seriously


Synonyms: conceive, consider, contemplate, contrive, deliberate, derive, develop, devise, educe, evolve, frame, invent, mind, mull over, perpend, ponder, ruminate, study, think out, think up, weigh, work out


Antonyms: disregard, ignore


جملات نمونه

1. Objective To excogitate a method for extracting DNA from Bulbus Lilii to be appropriate for RAPD analysis.
[ترجمه ترگمان]هدف To روشی برای استخراج DNA از Bulbus Lilii برای آنالیز RAPD مناسب است
[ترجمه گوگل]هدف: برای تشریح یک روش برای استخراج DNA از Bulbus Lilii به روش مناسب برای تجزیه و تحلیل RAPD

2. Objective To excogitate Alisma orientate(Sam. ) Juzep. flower bolt Cultivating and standardization cultivating technology of field planting management.
[ترجمه ترگمان]هدف برای excogitate Alisma orientate (سام)Juzep پرورش گل و استاندارد کردن تکنولوژی مدیریت کاشت رشته
[ترجمه گوگل]اهداف گناه آلیستی (سام) Juzep گل گلدوزی تکنولوژی پرورش و استاندارد سازی کشت زراعی مدیریت کاشت

3. Methods Analyze the hiding mechanism of new Trojan proceeding from the principle of SPI technique and excogitate a method to check and clean this type of Trojan accordingly.
[ترجمه ترگمان]روش های آنالیز مکانیزم پنهان Trojan جدید از اصل تکنیک SPI و excogitate یک روش برای بررسی و تمیز کردن این نوع of بر طبق آن
[ترجمه گوگل]روشها روش مکانیابی تروجان جدید را از اصل تکنیک SPI و روش متداول برای چک کردن و پاک کردن این نوع تروجان برطرف می کند

4. The scientist must stop to observe and start to excogitate.
[ترجمه ترگمان]دانشمند باید متوقف شود و شروع به excogitate کند
[ترجمه گوگل]دانشمند باید متوقف شود و به تعجب بپردازد

5. On the other hand, the rapid development of electronics and communication technology have provided the chance to excogitate the intelligent houses.
[ترجمه ترگمان]از سوی دیگر، توسعه سریع تکنولوژی الکترونیکی و ارتباطات این فرصت را به ارمغان آورده است که خانه های هوشمند را نابود کند
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، توسعه سریع الکترونیک و فناوری ارتباطات، فرصتی برای تعویض خانه های هوشمند را فراهم کرده است

6. This paper finds the method to solve the problem for using ET2000 system for teaching and providing reference for the soft excogitate people.
[ترجمه ترگمان]این مقاله روشی را برای حل مساله استفاده از سیستم ET۲۰۰۰ برای آموزش و فراهم کردن مرجع برای افراد نرم excogitate پیدا می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله روش حل مشکل برای استفاده از سیستم ET2000 را برای آموزش و ارائه مرجع برای افراد نرم افزاری را پیدا می کند

پیشنهاد کاربران

مورد انتقاد قرار دادن


کلمات دیگر: