کلمه جو
صفحه اصلی

euphony


معنی : صدای دلپذیر، خوش اهنگی کلمات، سهولت ادا
معانی دیگر : نیک آوایی، خوش آوایی، خوش آهنگی (در برابر: دش آوایی، صدای نابهنجار cacophony)، عدم تنافر

انگلیسی به فارسی

خوش‌آهنگی کلمات، سهولت ادا، عدم تنافر، صدای دلپذیر


عاشقانه، صدای دلپذیر، خوش اهنگی کلمات، سهولت ادا


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: euphonies
• : تعریف: a pleasing, harmonious quality of sounds, esp. words.
متضاد: cacophony
مشابه: music

- Her poetry is praised not only for its intellectual depth but for its euphony, its melodiousness.
[ترجمه ترگمان] شعر او نه تنها برای عمق عقلانی بلکه برای euphony و melodiousness نیز مورد تمجید قرار می گیرد
[ترجمه گوگل] شعر او نه تنها برای عمق فکری آن، بلکه برای مظهر آن، ملودی آن ستایش شده است

• pleasantness or agreeableness of sounds

مترادف و متضاد

صدای دلپذیر (اسم)
euphony

خوش اهنگی کلمات (اسم)
euphony

سهولت ادا (اسم)
euphony

جملات نمونه

1. Such euphony is hard to resist.
[ترجمه ترگمان]مقاومت در برابر چنین euphony دشوار است
[ترجمه گوگل]چنین اموری سخت است که مقاومت کند

2. Hulu is 'foo' and euphony, and placed good fortune, blessing, birthday, the town house of the meaning.
[ترجمه ترگمان]Hulu و euphony و fortune و fortune و سعادت، تولد، تولد، خانه شهری است
[ترجمه گوگل]Hulu 'foo' و euphony است، و ثروت، برکت، تولد، خانه شهر از معنا قرار داده شده است

3. The euphony words are concerned in chapter five, containing the types of euphony words in Chinese dialects, relations between euphony words and figures of speech.
[ترجمه ترگمان]کلمات euphony مربوط به فصل پنجم هستند که حاوی انواع کلمات euphony در گویش های چینی، روابط بین کلمات euphony و ارقام گفتاری است
[ترجمه گوگل]کلمات صوفونی در فصل پنجم مورد توجه قرار میگیرد، حاوی انواع کلمات عرفانی در گویشهای چینی، روابط بین کلمات عرفانی و شخصیتهای سخنرانی است

4. Harbin Euphony Musical Instrument Co., Ltd.
[ترجمه ترگمان]Harbin euphony، شرکت ابزار موسیقی
[ترجمه گوگل]هاربین یوفونی شرکت سازنده موزیک، آموزشی ویبولیتین

5. High, cake, " euphony, "nine, a long time, " homophonic, are auspicious connotations meaning.
[ترجمه ترگمان]\"euphony\"، \"euphony\"، \"euphony\" نه، \"euphony\"، \"homophonic\"، معنای ضمنی است
[ترجمه گوگل]بالا، کیک، euphony، نه، مدت زمان طولانی، هموفونیک، معانی برجسته ای هستند

6. As a kind of rhetoric method by using same or similar pronunciation form to have some expression results, euphony in Chinese is rich and varied and therefore widely applied in the daily life.
[ترجمه ترگمان]به عنوان نوعی روش معانی بیان، با استفاده از روش تلفظ مشابه یا مشابه، some در چین غنی و متنوع است و در نتیجه در زندگی روزمره به طور گسترده اعمال می شود
[ترجمه گوگل]به عنوان نوعی از روش سخنوری با استفاده از عبارت مشابه یا مشابه به برخی از نتایج بیان، euphony در چینی غنی و متنوع است و بنابراین به طور گسترده ای در زندگی روزمره استفاده می شود

7. Prescott's style, though in his diary he wrote " bother euphony ", is euphonious.
[ترجمه ترگمان]سبک پرسکات هر چند در خاطراتش نوشته بود \"مزاحم euphony\" است، euphonious است
[ترجمه گوگل]سبک Prescott، هر چند در خاطرات خود او 'euphony مزاحم' نوشت، euphonious است

8. In this paper we have made an investigation to euphony and paid much more attention to its manifestation both in different folkways and styles of writing. This thesis consists of seven parts.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله ما یک تحقیق در مورد euphony انجام دادیم و توجه بیشتری به تجلی آن در سبک های مختلف و سبک های نوشتاری کردیم این پایان نامه شامل هفت بخش است
[ترجمه گوگل]در این مقاله، تحقیقاتی راجع به روحانیت انجام داده ایم و به تظاهرات آن در بسیاری از قوم ها و سبک های نوشتاری توجه زیادی شده است این پایان نامه شامل هفت قسمت است

9. I do not think anyone writes so well that he cannot learn much from Fowler's Dictionary of Modern English Usage. (W. S. Maugham: Lucidity, Simplicity, Euphony.
[ترجمه ترگمان]من فکر نمی کنم کسی انقدر خوب بنویسد که نتواند از فرهنگ لغات مدرن استفاده کند (دبلیو اس Maugham: Lucidity، سادگی، euphony
[ترجمه گوگل]من فکر نمی کنم کسی به خوبی می نویسد که او نمیتواند از Dictionary Dictionary of Modern English استفاده کند (W S Moaugham: Lucidity، Simplicity، Euphony

10. It involves many techniques of expression such as innuendo, pun, irony, euphony, allegory, hyperbole, and oblique references, etc.
[ترجمه ترگمان]این رشته شامل تکنیک های بسیاری از جمله as، کنایه، کنایه، کنایه، تمثیل، اغراق، اغراق، و غیره است
[ترجمه گوگل]این شامل بسیاری از تکنیک های بیان مانند انقراض، پان، وحشی، euphony، تمثیلی، هیپربول، و اشاره مرجع، و غیره

11. He is devoted to reader empowerment like Keats was devoted to euphony.
[ترجمه ترگمان]او به توانمند سازی خواننده علاقه مند است مانند کیتس که به euphony اختصاص داده شده است
[ترجمه گوگل]او به توانمند سازی خواننده اختصاص داده شده است، مانند کیتز به عارفانه اختصاص داده شده است

12. Therefore, I always think that poetry is forever the best euphony in high pitch in the deep of human soul.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، من همیشه فکر می کنم که شعر برای همیشه بهترین euphony در اعماق روح انسان است
[ترجمه گوگل]بنابراین، من همیشه فکر می کنم که شعر برای همیشه بهترین ادیان در زمین عالی در عمق روح انسانی است

13. Even the too-near table of boisterous boys contributes to its euphony.
[ترجمه ترگمان]حتی همین میز هم نزدیک میز پر سر و صدا، به euphony کمک می کند
[ترجمه گوگل]حتی جدولی که نزدیک به آن از پسران شجاعانه است، کمک می کند تا به خواسته های خود برسند

پیشنهاد کاربران

euphony متشکل از پیشوند eu ( به معنی good or well ) وریشه phone ( به معنی sound ) هردو لاتین می باشند که در مجموع خوش آوایی ترجمه می گردد

صدای دلپذیر عاشقانه
euphonious
harmonious
I'm happy with hear my nome of your love heart euphony
من خوشحال هستم با شنیدن اسمم از صدای عاشقانه عشق قلب تو


کلمات دیگر: