کلمه جو
صفحه اصلی

resinate


معنی : صمغ، رزین، صمغ کاج، انگم کاج، راتیانه
معانی دیگر : با انگم آمیختن، انگم آمیز کردن، با انگم اشباع کردن، resin صمغ کاج، باصمغ پوشاندن

انگلیسی به فارسی

( resin ) صمغ کاج، انگم کاج، راتیانه، رزین، صمغ، باصمغ پوشاندن


resinate، صمغ کاج، انگم کاج، راتیانه، رزین، صمغ


انگلیسی به انگلیسی

• treat with resin, mix with resin

مترادف و متضاد

صمغ (اسم)
gum, resin, resinate

رزین (اسم)
rubber, resin, resinate

صمغ کاج (اسم)
resin, resinate

انگم کاج (اسم)
resin, resinate

راتیانه (اسم)
resin, resinate, rosin


کلمات دیگر: