کلمه جو
صفحه اصلی

lubritorium


معنی : چال، محل روغن کاری، چاله سرویس، جایگاه مخصوص روغن کاری ماشین
معانی دیگر : جایگاه مخصوص روغن کاری ماشین، محل روغن کاری، چال، چاله سرویس

انگلیسی به فارسی

جایگاه مخصوص روغن کاری ماشین، محل روغن کاری، چال، چاله سرویس


lubritorium، محل روغن کاری، چال، چاله سرویس، جایگاه مخصوص روغن کاری ماشین


مترادف و متضاد

چال (اسم)
hole, trench, pit, cavern, fossa, fosse, lubritorium

محل روغن کاری (اسم)
lubritorium

چاله سرویس (اسم)
lubritorium

جایگاه مخصوص روغن کاری ماشین (اسم)
lubritorium


کلمات دیگر: