کلمه جو
صفحه اصلی

mimeograph


معنی : استنسیل، دستگاه تکثیر، ماشین تکثیر، تکثیر کردن
معانی دیگر : (دستگاه تکثیر صفحات چاپی و غیره) میمیو گراف

انگلیسی به فارسی

دستگاه تکثیر


ماشین تکثیر، تکثیر کردن، استنسیل


یادگاری، استنسیل، دستگاه تکثیر، ماشین تکثیر، تکثیر کردن


انگلیسی به انگلیسی

• printing device that duplicates text from a waxed paper stencil which has been mounted on a rotating inked drum, duplicating machine
make copies with a mimeograph (machine that duplicates text from a waxed paper stencil)

مترادف و متضاد

استنسیل (اسم)
mimeograph, stencil

دستگاه تکثیر (اسم)
mimeograph

ماشین تکثیر (اسم)
mimeograph

تکثیر کردن (فعل)
increase, propagate, duplicate, multiply, reproduce, mimeograph

جملات نمونه

1. The stories were mimeographed and stuffed into the brass and velvet cartridges which the pneumatic tubes ate.
[ترجمه ترگمان]The پر از فشنگ و فشنگ بود که لوله های فشار از آن می خوردند
[ترجمه گوگل]این داستانها به وسیله ماموگرافی انجام شد و به کارتریج های برنجی و مخملی که لوله های پنوماتیک خوردند، پر شده بود

2. The mimeograph has sat discarded in the corner for many years.
[ترجمه ترگمان]The سالهاست که کنار گذاشته شده اند
[ترجمه گوگل]Mimeograph در بسیاری از سالها در گوشه نشسته است

3. Mark and Shores went from mimeograph to copiers to laser printers, which allow finer work.
[ترجمه ترگمان]مارک و Shores از mimeograph تا copiers به چاپگرهای لیزری رفتند که این کار امکان کار ظریف را فراهم می آورد
[ترجمه گوگل]مارک و شورس از mimeograph به copiers به ​​پرینترهای لیزری رفتند، که اجازه کار بهتر را می دهد

4. To make ( copies ) on a mimeograph.
[ترجمه ترگمان]برای ساختن (کپی)روی یک mimeograph
[ترجمه گوگل]برای ساخت (نسخه) بر روی یک مائیموگرافی

5. He wrote long, theoretical treatises, which he published in a mimeographed journal.
[ترجمه ترگمان]او رساله ای طولانی و نظری نوشت که در یک مجله mimeographed به چاپ رسید
[ترجمه گوگل]او نوشته های طولانی و رساله های نظری را، که او در یک مجله موزیک منتشر شده، نوشت

6. His 000 inventions included the electric light BulB, the phonograph, and the mimeograph machine.
[ترجمه ترگمان]اولین اختراعات او عبارت بودند از لامپ الکتریکی، گرامافون، گرامافون و دستگاه mimeograph
[ترجمه گوگل]000 اختراع او شامل نور الکتریکی BulB، فونوگرافی و دستگاه Mimeograph بود

7. His 000 inventions included the electric light bulb, the phonograph, and the mimeograph machine.
[ترجمه ترگمان]اولین اختراعات او شامل لامپ الکتریکی، گرامافون و دستگاه mimeograph بود
[ترجمه گوگل]000 اختراع او شامل لامپ الکتریکی، فونوگرافی و دستگاه مائیموگراف بود

8. In my grandma's time, secretaries of work units would be able to cut mimeograph stencils.
[ترجمه ترگمان]در زمان مادربزرگم، منشی های واحد کاری می توانند mimeograph stencils را قطع کنند
[ترجمه گوگل]در زمان مادربزرگم، وزیر کار واحدهای کاری قادر خواهد بود تراشه های مینه آن را برش دهد

پیشنهاد کاربران

دستگاه کُپی، ماشین کُپی


کلمات دیگر: