کلمه جو
صفحه اصلی

mintage


معنی : اختراع، ضرب سکه، سکه زنی، حق ضرب مسکوکات
معانی دیگر : نویابی، ساختن، مسکوک

انگلیسی به فارسی

مونتاژ، ضرب سکه، سکه زنی، حق ضرب مسکوکات، اختراع


ضرب سکه، حق ضرب مسکوکات، سکه، اختراع


انگلیسی به انگلیسی

• coinage; imprinting of coins; output from a coin factory; payment for minting of coins

مترادف و متضاد

اختراع (اسم)
artifice, fiction, device, appliance, invention, contraption, contrivance, figment, mintage

ضرب سکه (اسم)
mint, mintage

سکه زنی (اسم)
mintage

حق ضرب مسکوکات (اسم)
mintage

جملات نمونه

1. With a mintage of only twenty five thousand this is undoubtedly one of the 'key' dates in the twenty cent series.
[ترجمه ترگمان]بدون شک بیست و پنج هزار روبل هم بدون شک یکی از تاریخ های مهم در سری بیست درصد است
[ترجمه گوگل]با یک برآورد فقط بیست و پنج هزار این بدون شک یکی از تاریخ های کلیدی در مجموعه بیست سنت است

2. Mintage has some of the most creative vintage clothing stock in Vancouver, and is conveniently located on the Cordova Street shopping block .
[ترجمه ترگمان]Mintage دارای برخی از the پوشاک vintage در ونکوور است و به راحتی در بلوک خرید خیابان کوردووا قرار دارد
[ترجمه گوگل]معامله برخی از لباس های خلاقانه ترین ویتنام را در ونکوور دارد و به راحتی در بلوک خرید خیابان کوردوا واقع شده است

3. Those achievements were not of intellectual mintage.
[ترجمه ترگمان]آن دستاوردها of فکری نبودند
[ترجمه گوگل]این دستاورد ها منحصر به فرد نیستند

4. These coins were issued for only one year with a small mintage .
[ترجمه ترگمان]این سکه ها فقط برای یک سال با یک mintage کوچک صادر شدند
[ترجمه گوگل]این سکه ها فقط برای یک سال با مونتاژ کوچک صادر شده است

5. The best solution is to start the deposit money tax and include it into the revenue together with the mintage tax.
[ترجمه ترگمان]بهترین راه حل این است که مالیات پول واریز شده را آغاز کرده و آن را در درآمد حاصل از مالیات معاف از مالیات قرار دهد
[ترجمه گوگل]بهترین راه این است که مالیات پول نقد را شروع کنید و آن را با درآمد همراه با مالیات معاف کنید


کلمات دیگر: