کلمه جو
صفحه اصلی

pickaback


معنی : برپشت خود سوار کردن
معانی دیگر : رجوع شود به: piggyback، piggyback : برپشت خود سوار کردن، کول کردن، بردوش، برپشت

انگلیسی به فارسی

( piggyback =) برپشت خود سوار کردن، کول کردن، کول


پچ پچ، کول کردن، کول


انگلیسی به انگلیسی

صفت و ( adjective, adverb )
• : تعریف: variant of piggyback.

• piggyback, on the shoulders, atop the shoulders

مترادف و متضاد

بر پشت خود سوار کردن (فعل)
pick aback, piggyback


کلمات دیگر: