کلمه جو
صفحه اصلی

hunger strike


معنی : اعتصاب غذا، اعتصاب غذای زندانیان و غیره
معانی دیگر : اعتصاب غذا، اعتصاب غذای زندانیان وغیره

انگلیسی به فارسی

اعتصاب غذای زندانیان وغیره، اعتصاب غذا


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: hunger striker (n.)
• : تعریف: a refusal to eat, as by a prisoner or protester, until certain conditions or demands are met.
مشابه: fast

• refusal to eat as a sign of protest
if someone goes on hunger strike, they stop eating in order to protest about something, often a political issue.

مترادف و متضاد

اعتصاب غذا (اسم)
hunger strike

اعتصاب غذای زندانیان و غیره (اسم)
hunger strike

fasting for a cause


Synonyms: fasting, religious fasting, voluntary fast


جملات نمونه

1. They have begun a hunger strike in protest at the alleged beating.
[ترجمه ترگمان]آن ها اعتصاب غذا را در اعتراض به کتک زدن متهم آغاز کرده اند
[ترجمه گوگل]آنها در اعتراض به ضرب و شتم ادعا اعتصاب غذا را آغاز کرده اند

2. He is on hunger strike in protest at what he claims is his wrongful conviction for murder.
[ترجمه ترگمان]او در اعتراض به آنچه ادعا می کند محکومیت غیرقانونی او برای قتل است، در اعتصاب غذا به سر می برد
[ترجمه گوگل]او در اعتراض به آنچه که ادعا می کند اعتقادی غیر قانونی برای قتل است، اعتصاب غذا می کند

3. The protesters have been on hunger strike for 17 days.
[ترجمه ترگمان]معترضان ۱۷ روز در اعتصاب غذا بوده اند
[ترجمه گوگل]معترضان 17 روز اعتصاب غذا کرده اند

4. The prisoners have gone on hunger strike to protest about prison conditions.
[ترجمه ترگمان]این زندانیان برای اعتراض به شرایط زندان به اعتصاب غذا رفته اند
[ترجمه گوگل]زندانیان برای اعتراض به شرایط زندان به اعتصاب غذا رفته اند

5. About 60 prisoners have gone on hunger strike.
[ترجمه ترگمان]حدود ۶۰ زندانی در اعتصاب غذا کشته شده اند
[ترجمه گوگل]حدود 60 زندانی اعتصاب غذا را ترک کرده اند

6. During a hunger strike she asked to go to Confession.
[ترجمه ترگمان]هنگام اعتصاب غذا خواست اعتراف کند
[ترجمه گوگل]در طی یک اعتصاب غذا، او خواسته است که به اعتراف برود

7. One judge began a hunger strike in protest.
[ترجمه ترگمان]یک قاضی اعتصاب غذا را در اعتراض آغاز کرد
[ترجمه گوگل]یک قاضی در اعتراض به اعتصاب غذا آغاز کرد

8. On April 15 she died after a hunger strike of 137 days.
[ترجمه ترگمان]او در ۱۵ آوریل پس از اعتصاب غذای ۱۳۷ روزه درگذشت
[ترجمه گوگل]در روز 15 آوریل پس از اعتصاب غذا 137 روز درگذشت

9. Former political prisoners had gone on hunger strike on Sept. 20 in Tirana, demanding recognition of their innocence and economic compensation.
[ترجمه ترگمان]زندانیان سیاسی سابق در روز ۲۰ سپتامبر در تیرانا، خواستار به رسمیت شناختن بی گناهی و غرامت اقتصادی خود شدند
[ترجمه گوگل]زندانیان سابق سیاسی در روز 20 سپتامبر در تیرانا اعتصاب غذا کردند و خواستار به رسمیت شناختن بی گناهی و جبران خسارت اقتصادی شدند

10. The hunger strike is thought to be just another political stunt.
[ترجمه ترگمان]اعتصاب غذا، تنها یک شاهکار سیاسی دیگر تلقی می شود
[ترجمه گوگل]اعتقاد بر این است که اعتصاب غذا فقط یک شیرین کاری سیاسی است

11. He reportedly staged a hunger strike on May 24 in support of the demand for a Constitutional Assembly.
[ترجمه ترگمان]بنا بر گزارش ها، وی در روز ۲۴ ماه مه در حمایت از تقاضا برای مجلس قانون اساسی اعتصاب غذا ترتیب داد
[ترجمه گوگل]او گزارش داد که اعتصاب غذا در روز 24 ماه مه در حمایت از تقاضای مجمع قانون اساسی صورت گرفت

12. She says hopefully the hunger strike will achieve something.
[ترجمه ترگمان]او می گوید امیدوار است که اعتصاب غذا به چیزی دست پیدا کند
[ترجمه گوگل]او می گوید امیدوار است که اعتصاب غذا به چیزی دست پیدا کند

13. Of those occupying the headquarters, 23 went on hunger strike from Sept. 12 until Sept. 2
[ترجمه ترگمان]از تاریخ ۱۲ سپتامبر تا ۲ سپتامبر، از میان افرادی که دفاتر مرکزی را اشغال کرده بودند، ۲۳ نفر به اعتصاب غذا ادامه دادند
[ترجمه گوگل]23 نفر از سپتامبر تا 2 سپتامبر از اعتصاب غذائی اش در این مرکز دستگیر شدند

14. Mr Montesinos had threatened to go on hunger strike if he was sent to the Callao jail.
[ترجمه ترگمان]آقای مونته زینوس تهدید کرده بود که اگر به زندان Callao فرستاده شود به اعتصاب غذا ادامه خواهد داد
[ترجمه گوگل]آقای مونتزیوزا اگر او را به زندان Callao فرستاده بود، تهدید کرده بود که اعتصاب غذا کند

15. Fifty-two convicts began a hunger strike on November 30th.
[ترجمه ترگمان]پنجاه و دو نفر محکوم به اعتصاب غذا در ۳۰ نوامبر شدند
[ترجمه گوگل]پنجاه و دو مجروح در 30 نوامبر اعتصاب غذا را آغاز کردند


کلمات دیگر: