1. Daemons are forbidden effluvia of the human phantasy, turned sick and evil.
[ترجمه ترگمان]مواد effluvia از the انسانی ممنوع است که بیمار و خبیث است
[ترجمه گوگل]دیمون ها فضولات فانتزی انسان را ممنوع کرده اند، بیمار و بد شده اند
2. There was a marked sadness in articulating this phantasy because it was a shared phantasy about people being together at work.
[ترجمه ترگمان]در بیان این phantasy یک ناراحتی مشخص وجود داشت، زیرا در مورد افرادی که در محل کار با هم بودند اشتراک گذاشته شده بود
[ترجمه گوگل]غم و اندوه مشخصی در بیان این فانتزی وجود دارد؛ زیرا این یک فانتزی مشترک در مورد افراد با هم در محل کار بود
3. Remarkably enough, female Druids, not documented before, prevailed in these late phantasies.
[ترجمه ترگمان]کافی است که کاهنان زن، که قبلا مستند نشده بودند، در این phantasies دیر پیروز شدند
[ترجمه گوگل]به اندازه کافی قابل توجه است، Druids زن، که قبل از آن مستند نشده، در این فانتزی های دیرپای پیش رفته بود
4. Of course these constructions are never just phantasies.
[ترجمه ترگمان]البته این ساخت های امروزی هرگز phantasies نیستند
[ترجمه گوگل]البته این سازه ها فقط فانتزی نیستند
5. These inner phantasies are projected into the external reality which is then re-incorporated as objective reality.
[ترجمه ترگمان]این phantasies درونی در واقعیت خارجی قرار می گیرند که پس از آن به عنوان واقعیت عینی مجددا ترکیب می شوند
[ترجمه گوگل]این فانتزی های درونی به واقعیت خارجی منتهی می شود که سپس به عنوان واقعیت عینی به کار می رود
6. The phantasy, is, in a still narrower way than all the rest of the unconscious, structured like a language.
[ترجمه ترگمان]The، به روش کمی باریک تر نسبت به بقیه افراد ناخودآگاه، که به شکل زبان ساختار یافته هستند، قرار دارد
[ترجمه گوگل]فانتزی است، در راه هنوز هم باریک تر از تمام بقیه ناخودآگاه، ساختار مانند زبان است
7. How long have you been having this phantasy?
[ترجمه ترگمان]چند وقته که این \"phantasy\" رو داری؟
[ترجمه گوگل]چقدر این فانتزی را دارید؟
8. The theory of phantasy is a very important component of Husserl's phenomenology.
[ترجمه ترگمان]نظریه phantasy جزیی بسیار مهم از پدیده شناسی Husserl است
[ترجمه گوگل]تئوری فانتزی جزء بسیار مهمی از پدیده شناسی هوسرل است
9. Leon Gellert published "The Isle of San: A Phantasy". Contains the first five of Lindsay's etchings to be used as book illustrations.
[ترجمه ترگمان]Leon Gellert \"،\" جزیره سن: یک phantasy \" را منتشر کرد حاوی ۵ تصویر اول از لیندسی لوهان است که به عنوان تصاویر کتاب به کار می رود
[ترجمه گوگل]لئون جولتر 'جزیره سان فانتزی' را منتشر کرد شامل پنج اولین الگوی الیگامی لیندسی که به عنوان تصاویر کتاب استفاده می شود
10. " That, good sir, is but a phantasy of yours, " replied the minister.
[ترجمه ترگمان]وزیر جواب داد: بله، آقا، لطف دارید
[ترجمه گوگل]وزیر پاسخ داد: 'این، خدای خوب، فقط یک فانتزی از شماست'
11. I mean what this term phantasy suggests in terms of a relation to phantasia, to the imagination.
[ترجمه ترگمان]منظورم این است که این واژه ازنظر یک رابطه با phantasia، به تخیل پیشنهاد می کند
[ترجمه گوگل]منظورم این است که فانتزی این اصطلاح در ارتباط با فانتزی، تخیل است
12. We also know that the phantasy of one's death is usually manipulated by the child in his love relations with his parents.
[ترجمه ترگمان]ما همچنین می دانیم که احتمال مرگ یک نفر معمولا توسط کودک در رابطه عاشقانه او با پدر و مادرش دستکاری می شود
[ترجمه گوگل]ما همچنین می دانیم که فانتزی مرگ یک فرد در روابط عاشقانه با والدین او به وسیله کودک مورد سوء استفاده قرار می گیرد
13. Phantasy can break all barriers of science and technology known today.
[ترجمه ترگمان]phantasy می تواند همه موانع علم و تکنولوژی شناخته شده امروزی را درهم بشکند
[ترجمه گوگل]فانتزی می تواند تمام موانع علمی و فن آوری شناخته شده امروز را از بین ببرد
14. So Phantasy star's demo does have a security check on the player's name length.
[ترجمه ترگمان]بنابراین نمایش ستاره phantasy یک چک امنیتی بر روی نام بازیکن دارد
[ترجمه گوگل]پس نسخه ی نمایشی ستاره فانتزی بازرسی امنیتی بر روی طول نام بازیکن است