کلمه جو
صفحه اصلی

footy


معنی : پست، پایی، پادار، دارای پا
معانی دیگر : (محلی) کم اهمیت، نکبتی، رجوع شود به: footsie، مستمند

انگلیسی به فارسی

پست، مستمند، دارای پا، پادار، پایی


پاها، پایی، پادار، دارای پا، پست


انگلیسی به انگلیسی

• footie, footer, football, american football (usa), rugby (british); soccer (british)
poor; valueless, insignificant, worthless; mean, base, despicable, shabby; having foots, with sediments

مترادف و متضاد

پست (صفت)
humble, abject, base, ignoble, vile, poor, mean, contemptible, despicable, inferior, lowly, slight, small, little, subservient, base-born, brutish, infamous, villainous, vulgar, caddish, shoddy, bathetic, pimping, low, brummagem, cheap, menial, lousy, currish, sordid, dishonorable, runty, servile, footy, wretched, poky, hokey-pokey, lowborn, ungenerous, lowbred, low-level, shabby, picayune, pint-size, pint-sized, scurvy, snippy, third-rate

پایی (صفت)
pedal, footy

پادار (صفت)
footy, legged, pedate

دارای پا (صفت)
footy

جملات نمونه

1. Your footy fortunes can change overnight.
[ترجمه ترگمان]ثروت footy شما می تواند یک شبه تغییر کند
[ترجمه گوگل]شانس خود را می توانید یک شبه تغییر دهید

2. It's a strange sort of footy is this, but still a lot more exciting than watching Birmingham City.
[ترجمه ترگمان]این یک نوع عجیب و غریب است، اما هنوز خیلی هیجان انگیزتر از تماشای شهر بیرمنگام است
[ترجمه گوگل]این یک نوع عجیب و غریب است که در این مورد است، اما هنوز خیلی هیجان انگیز تر از تماشای شهر بیرمنگام است

3. Peter: Usually play football down the street, play footy.
[ترجمه ترگمان]پیتر: معمولا فوتبال را در خیابان بازی می کنید، footy بازی می کنید
[ترجمه گوگل]پیتر: معمولا فوتبال را در خیابان بازی می کند، بازی را بازی می کند

4. Rugby, soccer and footy are all rough games and can lead to serious injuries.
[ترجمه ترگمان]راگبی، فوتبال و footy همه بازی های خشنی هستند و می توانند منجر به آسیب های جدی شوند
[ترجمه گوگل]راگبی، فوتبال و پاگی همه بازی های خشن هستند و می توانند منجر به آسیب جدی شوند

5. Translators had been footy for a long time in China as well as in other countries.
[ترجمه ترگمان]Translators برای مدتی طولانی در چین و همچنین در کشورهای دیگر مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه گوگل]مترجمین برای مدت طولانی در چین و همچنین در کشورهای دیگر پاشیده شده است

6. I'd take my wife dancing. And go and play "footy" with my son.
[ترجمه ترگمان]زنم را به رقص می بردم و برو و با پسرم پا پا راه برو
[ترجمه گوگل]من همسرش را رقص می زنم و با پسرم بازی می کنم

7. Here's just some lame extra footy.
[ترجمه ترگمان] این فقط یه پا پا چلفتی دیگه ست
[ترجمه گوگل]در اینجا فقط برخی از لایه های اضافی پوشیده شده اند

8. I normally throw up at the mere mention of footy management, but Soccer Rivals is darn good.
[ترجمه ترگمان]معمولا به محض اشاره به مدیر اجرایی پا پا بالا می اندازم، اما رقابت فوتبال خیلی خوبه
[ترجمه گوگل]من به طور معمول با اشاره به مدیریت پا می پرید، اما رقبا فوتبال رضایت بخش است

9. This was presumably followed by "he clapped his hands in glee, and immediately ran to his room to change into the mouse ears and Donald Duck footy pajamas. "
[ترجمه ترگمان]این احتمالا پس از آن بود که \" او با خوشحالی دست هایش را به هم زد و فورا به اتاقش دوید تا به گوش های موش و پیژامه Donald تبدیل شود \"
[ترجمه گوگل]این احتمالا به دنبال آن بود: 'او دستهای خود را به لبخند لبخند زد و بلافاصله به اتاقش رفت تا به گوش های ماوس و لباس خواب دونالد اردک پا تبدیل شود '

10. It can only bring one the pain when showing off some footy skills by fool ways.
[ترجمه ترگمان]تنها زمانی می تواند درد را به همراه داشته باشد که برخی از مهارت های footy را با روش های احمقانه نشان می دهد
[ترجمه گوگل]این می تواند درد را فقط هنگامی که برخی از مهارت های پا زدن توسط روش های احمقانه را نشان می دهد

11. PI : We just decided to start a club and try to get some of the minority group kids involved in footy.
[ترجمه ترگمان]PI: ما فقط تصمیم گرفتیم که یک کلوب را شروع کنیم و سعی کنیم برخی از بچه های گروه اقلیت که در footy دست دارند را بگیریم
[ترجمه گوگل]PI: ما فقط تصمیم گرفتیم یک باشگاه را بسازیم و سعی کنیم بعضی از بچه های گروه اقلیت را درگیر کنیم

12. Another day, another batch of exclusive images of new football boots from Footy Boots!
[ترجمه ترگمان]یک روز دیگر، دسته ای دیگر از تصاویر منحصر به فرد از چکمه های جدید فوتبال از Footy Boots!
[ترجمه گوگل]روز دیگر، مجموعه ای دیگر از تصاویر منحصر به فرد از چکمه های فوتبال جدید از چکمه های پا پا!

13. Rabbit laughed triumphantly, as if he had just won the footy finals on his own or something. Frowning, Matt ran his fingers through his own perfectly-styled hair.
[ترجمه ترگمان]خرگوش فاتحانه خندید، انگار که فقط فینال را در اختیار خودش برده بود مت با اخم، انگشتانش را از میان موهای او رد کرد
[ترجمه گوگل]خرگوش به طور پیوسته خندید، همانطور که اگر او تا به حال موفق به کسب نهایی پا از خود و یا چیزی است مات و مات شده، مات انگشتان خود را از طریق موهای کاملا مدل دهید

14. Not be, a technical secondary, small an accountant, he does not have him, footy.
[ترجمه ترگمان]نه، یک حسابدار فنی، یک حسابدار کوچک، او را ندارد
[ترجمه گوگل]نمی شود، یک ثانویه فنی، کوچک حسابدار، او او را ندارد، footy


کلمات دیگر: