1. Two hulking figures guarded the entrance of the club.
[ترجمه ترگمان]دو هیکل تنومند از ورودی باشگاه محافظت می کردند
[ترجمه گوگل]دو چهره ی حجاب ورودی باشگاه را حفظ کردند
2. When I woke up there was a hulking figure staring down at me.
[ترجمه ترگمان]وقتی بیدار شدم، هیکل درشت هیکلی بود که به من خیره شده بود
[ترجمه گوگل]وقتی بیدار شدم، یک چهره ی خشن به من خیره شد
3. How do you expect me to lift that hulking great box?
[ترجمه ترگمان]انتظار داری چه طوری اون جعبه گنده گنده رو بلند کنم؟
[ترجمه گوگل]چطور انتظار داشتم این جعبه بزرگ را بلند کنم؟
4. We can't move that hulking great desk on our own.
[ترجمه ترگمان]ما نمی تونیم اون میز گنده گنده رو خودمون جا به جا کنیم
[ترجمه گوگل]ما نمی توانیم این میز بی نظیر را به خودمان انتقال دهیم
5. I don't want that hulking great computer in my office.
[ترجمه ترگمان]من نمی خوام اون کامپیوتر بزرگی تو دفترم داشته باشه
[ترجمه گوگل]من نمیخواهم این کامپیوتر عظیم در دفترم باشد
6. His big hulking frame-leaned over me as he patted my shoulder.
[ترجمه ترگمان]قاب درشت هیکل او وقتی دستی به شانه ام زد، روی من خم شد
[ترجمه گوگل]چهره ی بزرگ او، بر من تسلیم شد، او شانه هایم را تکان داد
7. All these obelisks are dark and sinister, their hulking forms glowering over a carpet of white bones under leaden skies.
[ترجمه ترگمان]همه این obelisks تیره و شوم هستند، هیکل درشت آن ها روی فرشی از استخوان های سفیدی که زیر آسمان سربی دیده می شود اخم می کند
[ترجمه گوگل]همه این obelisks تیره و شوم هستند، شکل های ناقص آنها بیش از یک فرش از استخوان های سفید در زیر آسمان سرب
8. She watches as Anita Kaplan, the hulking six-foot-five senior, sinks the first basket for Stanford.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان آنیتا کاپلان ۷ ساله، سی و پنج فوتی، اولین سبد را برای استنفورد از دست می دهد
[ترجمه گوگل]او به عنوان آنیتا کاپلان (Anita Kaplan)، که هفتاد و پنج تن از ارباب رجوع است، تماشا می کند، اولین سبد خرید برای استنفورد
9. What do these great hulking dinosaurs have to offer us?
[ترجمه ترگمان]چرا این دایناسورها بزرگ می توانند ما را به ما پیشکش کنند؟
[ترجمه گوگل]این دایناسورهای پرقدرت بزرگ باید به ما ارائه دهند؟
10. All at once the hulking man led him forward and sat him in a hard chair opposite Matta.
[ترجمه ترگمان]ناگهان مرد درشت هیکلی او را به جلو هدایت کرد و در صندلی راحتی مقابل matta نشست
[ترجمه گوگل]همه او یک بار یک مرد نادان را به جلو برد و او را در صندلی سخت در مقابل ماتا نشست
11. This hulking Atlas is carrying the universe upon his shoulders, a hollow orb ringed with the constellations of the celestial sphere.
[ترجمه ترگمان]این اطلس گنده جهان را بر دوش دارد و یک گوی میان تهی با صورت های فلکی of آسمانی احاطه کرده است
[ترجمه گوگل]این اطلس ناقص جهان را بر روی شانه های خود حمل می کند، جابجایی توخالی با ستاره های کیهل آسمانی
12. Crooked veins bulge in his hulking neck as his tongue strains to meet its goal.
[ترجمه ترگمان]veins Crooked در گردنش متورم شده و زبان او برای رسیدن به هدفش تغییر می کند
[ترجمه گوگل]رگهای کشیده شده در گردن نازک خود را به عنوان زبان خود را برای دستیابی به هدف خود برآورده است
13. Two hulking guards stood at attention.
[ترجمه ترگمان]دو نگهبان غول پیکر با توجه به او نگاه کردند
[ترجمه گوگل]دو نگهبان انبوه ایستاده بودند
14. We can't move that hulking desk on our own.
[ترجمه ترگمان]ما نمی تونیم اون میز گنده روی خودمون رو تکون بدیم
[ترجمه گوگل]ما نمیتوانیم این میز بی نظیر را به خودمان انتقال دهیم