1. Spitting on the floor is forbidden in public places.
تُف انداختن در مکان های عمومی ممنوع است
2. The law forbids drunken drivers to handle their autos.
قانون به رانندگان مست، اجازه رانندگی نمی دهد
3. I forbid you to enter the dense jungle because of the peril which awaits you there.
به خاطر خطرهایی که در کمین تو است اجازه نمی دهم که وارد جنگل انبوه شوی
4. i forbid you to associate with him
تو را از مصاحبت با او منع می کنم.
5. god forbid
خدا نکند
6. I forbid anyone to touch that clock.
[ترجمه ترگمان]من به کسی اجازه نمیدم که اون ساعت رو لمس کنه
[ترجمه گوگل]من هر کسی را به این ساعت لمس می کنم
7. I can't forbid you / your seeing that man again.
[ترجمه ترگمان]من نمی توانم تو را از دیدن این مرد منع کنم
[ترجمه گوگل]من نمیتوانم شما را مجازات کنم
8. God forbid that I should ever have to work with him again.
[ترجمه ترگمان]خدا نکند که باز هم مجبور شوم با او کار کنم
[ترجمه گوگل]خدا ممنوع الخروج من باید مجبور باشه دوباره کار کنه
9. forbid a doctor to have a love affair with a patient.
[ترجمه ترگمان]به یک دکتر اجازه داده که رابطه عاشقانه با یک بیمار داشته باشه
[ترجمه گوگل]دکتر را ممنوع کنید تا یک رابطه عاشقانه با یک بیمار داشته باشید
10. His parents forbid him wine.
[ترجمه ترگمان]پدر و مادرش او را از شراب منع می کنند
[ترجمه گوگل]والدین او شراب را ممنوع می کنند
11. I forbid you to go swimming.
[ترجمه ترگمان]قدغن می کنم که بری شنا
[ترجمه گوگل]من شما را ممنوع می کنم تا شنا کنم
12. They forbid any ships to enter the water.
[ترجمه ترگمان]آن ها هیچ کشتی ای را برای ورود به آب منع می کنند
[ترجمه گوگل]آنها هر گونه کشتی را به آب وارد می کنند
13. The bylaws forbid playing ball in the public garden.
[ترجمه ترگمان]مقررات منع پخش توپ در باغ عمومی ممنوع است
[ترجمه گوگل]مقررات اجازه پخش توپ در باغ عمومی را نمی دهد
14. If you want to go, Ican't forbid you.
[ترجمه ترگمان]اگر می خواهی بروی، من به تو اجازه نخواهم داد
[ترجمه گوگل]اگر می خواهید بروید، نمی توانم شما را ممنوع کنم
15. What would you do financially if, heaven forbid, your husband died?
[ترجمه ترگمان]اگر خدا نکند شوهرت بمیرد، از نظر مالی چه می کنی؟
[ترجمه گوگل]اگر اگر بهشت را ببینی، شوهرت چکار می کنی؟
16. You cannot do that. I absolutely forbid it.
[ترجمه ترگمان]تو نمی تونی این کار رو بکنی واقعا قدغن می کنم
[ترجمه گوگل]شما نمیتوانید این کار را انجام دهید من کاملا آن را ممنوع کرده ام
17. College statutes forbid drinking on campus.
[ترجمه ترگمان]قوانین کالج نوشیدن در محوطه دانشگاه را ممنوع می کنند
[ترجمه گوگل]قوانین کالج ممنوع الکل در محوطه دانشگاه
18. Heaven forbid that anything awful should have happened to her.
[ترجمه ترگمان]خدا نکند بلایی سر او بیاید
[ترجمه گوگل]بهشت ممنوع است که هر چیز بدی برایش اتفاق افتاده باشد
19. They'll forbid you to marry.
[ترجمه ترگمان]قدغن می کنند که تو ازدواج کنی
[ترجمه گوگل]آنها شما را ازدواج خواهند کرد