کلمه جو
صفحه اصلی

misapply


معنی : بطور غلط بکار بردن، بیموقع بکار بردن
معانی دیگر : اشتباهی به کار بردن، هدر دادن، بد به کار بردن، اختلاس کردن، سو استفاده کردن

انگلیسی به فارسی

بطور غلط بکار بردن، بیموقع بکار بردن


اشتباه، بطور غلط بکار بردن، بیموقع بکار بردن


انگلیسی به انگلیسی

• misuse, apply incorrectly, use for the wrong purposes

مترادف و متضاد

بطور غلط بکار بردن (فعل)
misapply

بی موقع بکار بردن (فعل)
misapply

جملات نمونه

1. to misapply an employer's money
پول کارفرما را به جیب زدن

2. to misapply one's resources
منابع خود را هدر دادن

3. Many lines from Shakespeare's plays are misquoted and misapplied.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از خطوط از نمایشنامه های شکسپیر به misquoted و misapplied گفته می شود
[ترجمه گوگل]بسیاری از خطوط از نمایشنامه های شکسپیر، اشتباه شده و به اشتباه اعمال می شوند

4. It will be impossible to recover all the misapplied charity money.
[ترجمه ترگمان]برای پیدا کردن همه پول خیریه غیر ممکن خواهد بود
[ترجمه گوگل]تمام پول خیریه نادرست اعمال شده غیرممکن خواهد بود

5. The company admitted that their system of penalties had been misapplied.
[ترجمه ترگمان]این شرکت اعتراف کرد که سیستم مجازات آن ها misapplied بوده است
[ترجمه گوگل]این شرکت اعتراف کرد که سیستم اعمال مجازات آنها اشتباه است

6. In your case the rules have been misapplied.
[ترجمه ترگمان]در صورتی که این قوانین از بین رفته اند
[ترجمه گوگل]در مورد شما قوانین به اشتباه اعمال شده است

7. The law had been misapplied.
[ترجمه ترگمان]قانون misapplied بود
[ترجمه گوگل]این قانون اشتباه گرفته شده است

8. There are, however, uncountable ways to misapply heat.
[ترجمه ترگمان]با این حال روش های بی شماری برای مقابله با گرما وجود دارد
[ترجمه گوگل]با این حال، روش های غیر قابل تعویض برای گرما نادرست وجود دارد

9. Complication was prevented, disuse syntrome and misapply syntrome were avoided, life ability and quality was improved.
[ترجمه ترگمان]از Complication، و misapply syntrome جلوگیری شد، قابلیت و کیفیت زندگی بهبود یافت
[ترجمه گوگل]رفع عوارض جلوگیری شد، سینتروم خاموش و سینتروم نادرست استفاده شد، کیفیت زندگی و بهبود کیفیت زندگی بهبود یافت

10. To divert to an improper use; misapply.
[ترجمه ترگمان]برای منحرف شدن به یک استفاده نامناسب از misapply
[ترجمه گوگل]برای هدایت به استفاده نادرست؛ اشتباه

11. Even if you make a mistake and forget to reapply or misapply a change, there's always a complete history of all changes (including the ones you overwrote) to refer to.
[ترجمه ترگمان]حتی اگر اشتباه کنید و فراموش کنید که یک تغییر را دوباره انجام دهید و یا تغییر دهید، همیشه یک تاریخچه کامل از همه تغییرات وجود دارد (از جمله آن هایی که می خواهید)به آن مراجعه کنید
[ترجمه گوگل]حتی اگر یک اشتباه را مرتکب شوید و فراموش کنید تغییری را مجددا اعمال کنید یا تغییری را اعمال کنید، همیشه یک سابقه کامل از همه تغییرات (از جمله مواردی که شما آنرا نوشتید) برای اشاره به آن وجود دارد

12. Analyse case concrete use and easy to appear situation that misapply in using.
[ترجمه ترگمان]بررسی شرایط استفاده از بتون و آسان به نظر گرفتن شرایطی که در استفاده از آن استفاده می شود
[ترجمه گوگل]در مورد استفاده از بتن مورد تجزیه و تحلیل و موقعیت ظاهری ظاهر می شود که در استفاده نادرست استفاده می شود

13. However, many administrative authorities were wrongly guided or persons misapply after this law was implemented.
[ترجمه ترگمان]با این وجود، پس از اجرای این قانون، بسیاری از مقامات اجرایی به اشتباه هدایت شدند
[ترجمه گوگل]با این حال، بسیاری از مقامات اداری به اشتباه هدایت شدند و یا افرادی که پس از اجرای این قانون اشتباه کردند

14. This helps you ensure that nobody else takes your annotation type and misapplies it (or, better yet, that you don't misapply it in a fit of fatigue).
[ترجمه ترگمان]این کار به شما کمک می کند مطمئن شوید که کس دیگری از نوع حاشیه نویسی شما استفاده نمی کند و آن را کنترل می کند (یا بهتر است، که آن را در حالت خستگی نمی دانید)
[ترجمه گوگل]این به شما کمک می کند تا اطمینان حاصل کنید که هیچ کدام از شما نوع حاشیه نویسی شما را نپردازد و یا آن را نادرست استفاده کند (یا بهتر است که آن را در یک خستگی نادرست استفاده نکنید)

to misapply one's resources

منابع خود را هدر دادن


to misapply an employer's money

پول کارفرما را به جیب‌زدن



کلمات دیگر: